چرا سید جمال الدین ؟
هر كس موافق روح تربيت و مقتضيات خاص شخصيت خود به اشياء و اوضاع و احوال و اشخاص نظر ميكند.
سید محمد محیط طباطبایی
هر کس موافق روح تربیت و مقتضیات خاص شخصیت خود به اشیاء و اوضاع و احوال و اشخاص نظر میکند و در قبول و رد و حب و بغض و اخذ و طرد و انتخاب و اجتناب و جلب و سلب ، از یک محرک درونی نیرو میگیرد و چیزی را میپذیرد و کسی را برمیگزیند که با هوای دل او و طرز فکرش مناسبت و ارتباطی داشته باشد ، در کتابهای تراجم رجال معروف تاریخی هر مولفی به اعتبار ذوق فکر و رغبت درونی خویش کسانی را پیش میکشد و برمیگزیند و به عنوان مظاهر کمال خلق و علم و عمل انسانی به حساب خلق میگذارد که در معرفی آنها قصد تامین سودی و تبلیغ نظری را دارد .
چند کتاب که از این مقوله به دلالت برخی بنگاههای خارجی تاکنون به فارسی نقل شده مشتمل بر اسامی افرادی است که از نظر جامعه بشری و ملت ایران ارزش سورنا و ستارخان و مجلسی را ندارند اما معرفی آنها در تامین غرض نویسنده برای ربودن حقی از جمعی به نفع معدودی دیگر از راه زمینهسازی ذهنی اثر مستقیم دارد و کوشیدهاند چهرههایی که بیشتر در تامین مصالح منظور موسسه موثر بودهاند ، اختیار کنند و در کتاب خود معرفی نمایند .علاوه بر این انسان میتواند در میان کسانی که بهتر آنها را میشناسد برای تشخیص فرد افضل و اولی نظر کند ولی این انتخاب و اختیار او دلیل بر این نیست که دیگری یا دیگرانی در داخل و خارج از حوزه معرفت او صلاحیت احراز تقدم در انتخاب را نداشتند .
همچنین نوع شخصیت افراد هم در کیفیت اختیار ایشان اثر مستقیم دارد و کسانی که قلمرو فکر و ذهن ایشان به وجود علما و ادبا و شعرا و نویسندگان مشغول است ، با سیاستمداران و نظامیان و دریانوردان و وزرا و سرمایهداران کاری ندارند و بطور مسلم چهره محبوب و مطلوب خود را میان آن دسته یا دستههایی اختیار میکنند که با تقاضاهای نهفته روحی ایشان مناسبت بیشتر دارد . در این میانه وظیفه افراد که با تاریخ عمومی جهان بطور کلی مشترک و با تاریخ وطن خویش بطور اختصاصی تماس زیادتری داشتهاند بواسطه توسعه حوره معرفت به حال افرادی مختلف کار اختیار چهره جالب دشوار میشود ، ولی در صورت اختیار ملاک وجه انتخابی مبتنی بر حقایق و مصالح منافع کلی اجتماعی این دشوار تقلیل میپذیرد و کار انتخاب آسان میگردد .
بنابراین در میان چهرههای معروف و بسیار سرشناس تاریخ یک ملت ، آنها که وجودشان در ایجاد تحولات مفید و لازم اجتماعی و سیاسی اثر بیشتر داشته باشد ، بر کسانی که در جریان بعدی این تحولات مصدر خدمات بزرگی هم شده باشند از نظر اصول ترجیح دارند . از میان تحولات شناخته شده تاریخ ایران که مبتنی بر اسناد داخلی معروف و یا اسناد مشترک داخلی و خارجی از قدیم و جدید بوده است من برای نهضت مشروطه ایران همواره ارزش خاصی قائل بودهام و عقیده دارم در میان مظاهر مختلف حیات اجتماعی مختلف ایران در اعصار تاریخی متوالی ، آنچه امروز برای ملت مملکت ما ارزش واقعی آن انکارناپذیر است و اگر عیب و نقصی هم در آن دیده میشود مربوط به انحراف رهروان و یا سوء تصرف بدخواهان یا سوء تعبیر بداندیشان و سوء قصد دشمنان درباره آن میباشد به اساس آن ، همانا نهضت مشروطه و تبدیل شیوه حکومت استبدادی چند هزار ساله کشور به روش پارلمانی است که صورت اصلی و کلی آن از روی سرمشقهای غربی اقتباس شده است .
بنابراین چهرهای در نظر من بر چهرههای دیگر تاریخی ایران برتری دارد و نسبت بدان اظهار علاقه خاصی میتوانم کرد که در جریان این تحول استبداد به مشروطه ، وجود او مصدر اثر مهم و خدمت شایان ذکری شده باشد . در راه این مشروطه نیمهرس نفوس بسیاری از بذل جان و مال و قدرت و معرفت و استعداد خود دریغ نورزیدهاند و بالاخره ملت ایران روزی باید با کمال انصاف وحقیقت بینی برای کسانی که در این راه جان فشاندند و مانند جهانگیر خان شیرازی و سلطان العلمای خراسانی و ملک المتکلمین اصفهانی و سید جمال واعظ اصفهانی و حسین باغبان تبریزی و نظایر ایشان ، با کمال سربلندی در راه استقرار مشروطه ایران سرباختند حق اولویت و تقدم را در ترجیح و انتخاب خود قائل شود و بپذیرد که خیر و برکتی که در نعمت مشروطه و حکومت ملی متصور است ، منوط به فداکاری کسانی است که در این راه جان دادهاند و حرف خود را زدهاند .
اما وجود این فداکاران نظیر پروانگان مشتاقی بودهاند که خود را بر شمع فروزان محفل میزدند و میسوختند و کسانی که مانند سید محیط طباطبایی سنگلجی در برافروختن این شمع دست داشتهاند ، برای ایشان باید مقام والایی قائل بود ، اما آنکه مردمِ چشم و گوش بسته را که در زندان تاریک استبدادی به وجود شمعی آشنا کرد و در راه جلب آن شمع به محفل عمومی رنج برد و جان فشاند ، در حقیقت سرخیل و رهبر و قطب دایره محسوب میشود . من از میان همه چهرههای درخشنده تاریخ ایران به خصوص کسانی که در راه استقرار حکومت ملی و سقوط استبداد ، مصدر خدمات ارزنده بودهاند ، چهره مظلوم سید جمال الدین اسدآبادی را برگزیدهام . سید جمال الدین در فلسفه مشایی به ” میرزا ابوالحسن جلوه ” و در حکمت اشراق به حکیم قمشهای نمیرسید و در معرفت به مبانی حقوق و قوانین اروپا ، توسعه نظر و اطلاع میرزا ملکم خان را نداشت و در ریاضیات قدیم به میرزا محمد علی قاینی یا میرزا عبدالغفار اصفهانی نمیرسید و زبان فرانسه را محمد حسن خان اعتماد السلطنه از او بهتر میانست و میرزا حسنعلی خان خطو انشا فارسی را بهتر از او مینوشت و میرزا محمد حسین فروغی در نثر و شعر فارسی از او استادتر بود و عربی را شیخ محمد عبده مصری و ادیب اسحق لبنانی بهتر از او مینوشتند ، ولی در وجود او سری مکتوم بود که من حیث المجموع در وجود کلیه افراد نامبرده یافت نمیشد .
سید بیآنکه در اروپا درس خوانده یا در یک کشور آزاد راقی به سر برده باشد در طی اقامت محدود اول خود در اسلامبول و ارتباط با پیشآهنگان نهضت فرهنگی و اجتماعی عثمانی و با استفاده از زبان ترکی و عربی و مراجعه به ترجمههای مختلفی که از فرانسه در مصر و عثمانی به عربی و ترکی شده بود به حقیقتی آشنا شد که دیگران با وجود فضایل علمی و ادبی مکتسب به درک آن موفق نشده بودند . سید دریافت که اساس عقب افتادگی و شوربختی ممالک اسلامی در بینصیبی ملتهای مسلمان از آزادی و دانش است و این نقیصه را نتیجه اسلوب حکومت مستبده شناخت و دریافت مادامی که شکل زندگی سیاسی در ممالک اسلامی تغیر نیابد و حکومت مشروطه جای حکومت استبدادی را نگیرد ، نجات برای مسلمانان عموماً و ایرانیها خصوصاً میسر نیست .
برای ابلاغ این امر یا تبلیغ این دریافت ذهنی ، سی سال کوشید و تحمل مصیبتها نمود ، هرجا رفت او را هدف تهمت و آزار و زجر قرار دادند و در هر جا تخمی فشاند برای ینکه بار نیاورد حیلهها برانگیختند ، ولی او مقاومت ورزید و از تلاش فرو ننشست . مسلم است در انتخاب راه برای وصول به هدف مقدس به اندازه قدرت و شجاعت در فهم و تبلیغ و توجیه آن مجهز به تجارب و وسایل نبود و به همین نظر پس از سی سال کوشش در زندان طلایی عبدالحمید محبوس و معدوم شد ، ولی تخمهای کشته او در ایران و عثمانی و مصر و هند و افغانستان جوانه زد و ده سال بعد از مرگ او در وطن او ایران نهضت مشروطه آغاز و انجام پذیرفت و چند سال بعد از آن دستپروردگان او در اسلامبول دست به کار شدند و کسانی که در حیات او از عهده تطبیق نظریات سیاسی او در مصر و هند بر نیامدند و مغلوب و منکوب و محبوس شدند ، در حزب کنگره هند و حزب وفد مصر بنیانگزار حکومت ملی آزاد گشتند . سید جمال الدین در تاریخ ایران عامل ظهور تحولی شد و ملت ما را به راهی رهبری کرد که پس از آن در پیچ و خم های آن راه به سوی زندگانی افضل گام برمیدارد و هر روزی انتظار دارد که به صورتی بهتر و حالتی برتر درآید .
من چهره سید جمال الدین اسدآبادی را برگزیدهام زیرا عکس چهره او را در قانون اساسی و مطبوعات و فرهنگ جدید و همه تشکیلات اساسی حکومت مشروطه وطن خود مینگرم و عقیده دارم خدمتی که او به ایران کرد ، از نظر ارزش بالاتر از خدمتی بوده که نادر و اردشیر و یعقوب لیث و شاه اسماعیل به تاریخ ایران کردهاند و در ردیف خدمت هوخشتره مادی و آرشاک پرتوی محسوب میشود . تعجب نکنید اگر در پیرامون این اسم ساده ، کوس و نقاره و طبل و علمی دیده نمیشود و پیرامون عمامه او را هالهای از نور نگرفته است . ولی حقیقت امر این است : کار سید از کارهایی که پیشرو مادیان و سردار پرتویان باشمشیر خود در افتتاح فصل جدیدی در تاریخ ایران انعام دادند ، مهمتر و از فصول مقدم بر آن، گرامی¬تر و والاتر و سودمندتر بود .
سید جمال الدین با تیغ زبان و نوک قلم خود زمینه سازی کرد و شالوده اصلی قبول حکومت مشروطه جدید را در ذهن علمای روحانی مملکت فراهم آورده و در روزی که علمای بزرگ تهران و عتبات در صدر نهضت مشروطه قرار گرفته بودند ، معلوم شد حسن ظن و حدس صائب سید جمال الدین درباره عنصر مشروطهساز ایران به خطا نرفته بود و از حرکت تمرد تنباکو تا مهاجرت به قم و پشتیبانی علما از مشروطهخواهان در برابر کودتای باغ شاه ، همه جا روح او راهنمای کسانی بود که هر یک در مقام مقتدی الانامی قرارداشتند . آری سید با فکر روشن و توانا و اراده نیرومند و عقیده ثابت و زبان گویا و قدم نیرومند ، کاری را در خاورمیانه عملی ساخت که در نقاط دیگر جهان بی کمک توپ و تفنگ میسر نمیشد .
منبع : سایت مصلح شرق