فضل و کمال، اجتهاد و تقوى

image-article200

امام موسى صدر در خانواده اى فوق العاده از نظر علمى، به دنيا آمد. خانه اى كه به حق مى توان آن را بيت علم و دانش نام گذاشت.

آیت الله شیخ احمد آذرى قمى

امام موسى صدر در خانواده اى فوق العاده از نظر علمى، به دنیا آمد. خانه اى که به حق مى توان آن را بیت علم و دانش نام گذاشت. پدر بزرگوار ایشان مرحوم آیت الله العظمى صدر که از مراجع سه گانه ایران بودند در حوزه علمیه قم زعامت داشتند. سجایاى اخلاقى ایشان بسیار زیاد است که من به آن نمى پردازم. مرحوم شهید محمدباقر صدر هم داماد ایشان بود و از نظر نسبى هم با ایشان مربوط است و همان طور که واقفید، از نظر علمى فوق العاده بود. امام موسى صدر هم قریب به همین حدود بودند. بسیار بااستعداد، خوش فکر، باذوق و بسیار روشن دل و روشن ضمیر بود. در آن سنینى که ما باهم در حوزه علمیه مشغول بودیم (سال 1324)، ایشان در دبیرستان سنایى آن موقع، تحصیل مى کرد. اگر به خاطر داشته باشید، در سیکل اول امتحانات نهایى وجود داشت که خوب ایشان هم از شاگردان فوق العاده بود. در آن موقع که ایشان خدمت امام(ره) درس مى خواندند، من در نجف مشرف بودم و در آنجا تحصیل مى کردم. بعداً معلوم شد که یکى از کسانى که پیشقدم شده بود براى درس رسایل خدمت حضرت امام، ایشان بود و دوستان دیگرى که در آن موقع بودند و حال جاى ذکرشان نیست. در درس مرحوم آیت الله العظمى محقق داماد که از مدرسین بسیار دقیق و بزرگوار بود، باهم حضور داشتیم. بنده بودم، امام موسى صدر، مرحوم شهید دکتر بهشتى و آقاى سیدموسى شبیرى زنجانى و… نیز بودند. ما شریک یکدیگر هم در درس بودیم و هم در بحث و هم در مجالس دوستانه و بحث هاى غیرعلمى. ایشان یکى از ارکان و شرکاى اصلى در آن جلسات بود. تا اندازه اى که الآن مى توانم درباره استعداد و ذوق علمى ایشان عرض کنم، این است که ایشان همان موقع هم در دانشگاه تحصیل مى کرد و هم در قم مشغول به تحصیل و نیز تدریس بود. مى توانم به ضرس قاطع و بدون هیچ شک و تردید بگویم که ایشان آن موقع مجتهد بودند. براى اینکه معناى مجتهد این است که کسى ملکه و قوه اى داشته باشد که با مراجعه به منابع و مدارک بتواند حکم مسئله را استخراج نماید و ایشان این نیرو و قوه را داشت. همان طور که یادم مى آید، مرحوم شهید بهشتى هم حتماً همین طور بود. هر دو در درس مرحوم محقق داماد(ره) از افرادى بودند که صحبت مى کردند و اشکال مى کردند.
امام موسى صدر از افرادى بود که در درس مرحوم محقق داماد صحبت مى کرد، اشکال مى گرفت و مقاومت هم مى کرد. خیلى از نظر بیان و فکر و اندیشه و اطلاع از علوم دیگر جالب و مورد توجه بود. خلاصه فردى ممتاز از همان اوان جوانى بود. اینکه من الآن عرض مى کنم، مربوط به همان اوایل تحصیل خود من و ایشان بود که درست 45 سال قبل مى شود.
آن موقع غیر از تحصیل و تدریس، در کار نویسندگى و نشر مجله مکتب اسلام (که آن روز از قدمهایى بود که در حوزه علمیه قم برداشته شد) نیز نقش بارزى داشت. آن قدر که الآن به خاطر دارم، ایشان از من به اصرار مى خواست که سلسله مقالاتى را در مکتب اسلام بنویسم. من مطلب خوبى را به نظر خود و با انتخاب و تأیید ایشان شروع کردم که متأسفانه به آخر نرسید و آن مسئله «جهان اسلام» بود. این پایه و ماده خوبى براى ارتباط مسلمانان ایران و همه مسلمانان جهان بایکدیگر بود. در آن مقاله، هم تاریخ ورود اسلام به کشورها و هم علمایى که در آنجا هستند و کارهاى تبلیغى که در آنجا انجام مى گیرد یا مى توان انجام داد و اینگونه مطالب، بیان مى شد. خاطرم هست که آن روزها مقدارى در مورد پاکستان و شبه قاره هند نوشتم و الآن به خاطرم نیست که چه شد!
ایشان شاید یکى دوسال بعد به لبنان رفت که البته از رفتن ایشان و دورى از حوزه علمیه متأسف و متأثر بودیم. چرا که یکى از افرادى که مى توانست آینده خوبى براى اسلام و مسلمین داشته باشد، ایشان بود و در آینده چشم مسلمانان به وجود ایشان مى توانست خیلى روشن باشد. گرچه که آن موقع نمى خواستیم چنین بشود، ولى دست قضا و قدر ایشان را به لبنان برد. گاهى اوقات که ایشان به ایران برمى گشت باهم دیدارهایى داشتیم. آخرین دیدار من با ایشان در عربستان سعودى و در هتلى بود در مکه معظمه.
خلاصه آنچه ما از امام موسى صدر سراغ داریم، فضل بود و کمال، اجتهاد بود و تقوى، روشنفکرى بود و روشن ضمیرى. ایشان در لبنان آن جوهر و حقیقت و ماهیت خودش را نشان داد. بسیار به شیعه و مردم لبنان خدمت و کمک کرد. این مجلس اعلایى که در لبنان براى شیعه تشکیل شد، از زحمات ایشان است و این حکایت از فکر بلند او در سیاست و در جهات دینى و مذهب مى کند. ایشان وقتى به آنجا رفت، براى شیعه عزّت و هیبت و دانش به ارمغان آورد. ایشان خیلى تلاش مى کرد و سفرهاى تبلیغى و سفرهایى که کمک به لبنان باشد زیاد داشت. بسیار اهل تحرک بود. بسیار مبارز و مجاهد بود. خلاصه کلام اینکه همین غیبتش حکایت از این مى کند که استعمار از نفوذ ایشان در آن منطقه حساس نگران شد و دست به چنین جنایتى زد. امیدوارم که خداوند تبارک و تعالى این وجود مغتنم و محترم را به مسلمانان دنیا اعم از شیعه و سنى ارزانى بدارد. ان شاءالله.
(قم، 1369)

منبع : فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر

مطالب مرتبط

image-article100

‏یادی از استاد مسلّم حوزه های علمیۀ تبریز مرحوم حاج میرزا کامران (رضوان الله علیه)‏

image-article100

جستارهایی در مبارزات آیت‌الله‌ العظمی گلپایگانی در انقلاب اسلامی ایران‏

image-article100

زندگانی من

image-article100

‏نگاهی کوتاه بر زندگی، آثار و مبارزات آیت الله العظمی خوئی(قده)‏

image-article100

یادواره آیت الله سید محمد صادق لواسانی