سید جمال الدین و وحدت اسلامی (بخش دوم )

image-news105

شيعيان‌ اين‌ سنّت‌ حفظ‌ جانب‌ وحدت‌ اسلامي‌ و ايثار كلّ بر جزء را از امام‌ المتقين‌ علي‌ بن‌ ابي‌طالب‌ عليه‌السلام‌ آموخته‌ بودند.

سید محمد محیط طباطبائی

شیعیان‌ این‌ سنّت‌ حفظ‌ جانب‌ وحدت‌ اسلامی‌ و ایثار کلّ بر جزء را از امام‌ المتقین‌ علی‌ بن‌ ابی‌طالب‌ علیه‌السلام‌ آموخته‌ بودند که‌ مصلحت‌ عام‌ مسلمانان‌ را برای‌ بقاء و پیشرفت‌ دین‌ و پیروان‌ آن‌ بر جانب‌ خاص‌ به‌ خود ترجیح‌ دهند. و از بیم‌ غلبه‌ رومیان‌ بر سواحل‌ شرقی‌ دریای‌ مدیترانه‌ که‌ از طرف‌ عناصر همکیش‌ خود در سوریه‌ پشتیبانی‌ و رهنمائی‌ می‌شدند با استقرار ریاست‌ بنی‌امیه‌ در دمشق‌ به‌ روزگار معاویه‌ موافقت‌ کنند.

رعایت‌ این‌ امر اختصاص‌ به‌ امیر و وزیر و عامل‌ سیاسی‌ شیعه‌ نداشت‌ بلکه‌ بزرگان‌ روحانی‌ و فقهای‌ نامداری‌ همچون‌ شیخ‌ مفید یا شیخ‌ طوسی‌ و یا سیّد مرتضی‌ هم‌ با آن‌ دمساز بودند. حوزه‌ درس‌ شیخ‌ مفید و یا شیخ‌ طوسی‌ در کرخ‌ بغداد طوری‌ ناظر به‌ جمع‌ کلمه‌ توحید و اتفاق ق نظر مسلمانان‌ بود که‌ شافعیان‌ بدان‌ مردان‌ بزرگ‌ همچون‌ فقیه‌ شافعی‌ می‌نگریستند. کتاب‌ خلاف‌ شیخ‌ طوسی‌ گواه‌ پایدار نحوه‌ تفکر پیشوایان‌ بزرگ‌ شیعه‌ در سده‌ چهارم‌ و پنجم‌ هجری‌ به‌ موضوع‌ اختلافات‌ مذهبی‌ میان‌ ائمه‌ شیعه‌ و سنت‌ است‌ و آن‌ را در قالب‌ اختلاف‌ رأی‌ و روش‌ فقهی‌ در استنباط‌ احکام‌ محدود می‌سازد. این‌ روش‌ اساسی‌ بی‌نظیر از زمان‌ شیخ‌ طوسی‌ تا عهد حاج‌ آقا حسین‌ طباطبائی‌ بروجردی‌ همواره‌ مورد نظر و توجّه‌ پیشوایان‌ مذهبی‌ شیعه‌ جعفری‌ بوده‌ است‌ که‌ بعداً شیعه‌ زیدی‌ نیز از آن‌ پیروی‌ کرده‌ بودند.

وقتی‌ سید جمال‌الدین‌ اسدآبادی‌ معروف‌ به‌ افغانی‌ بر آن‌ شد که‌ از مراکز خلافت‌ آل‌ عثمان‌ برای‌ تجدید وحدت‌ مسلمانان‌ استفاده‌ کند با وجودی‌ که‌ عمری‌ را در مصر و ایران‌ و هند و اردن‌ بر ضد استبداد و حکومت‌ مطلقه‌ سخن‌ گفته‌ و قلم‌ زده‌ بود باز رعایت‌ مصالح‌ عمومی‌ مسلمانان‌ را در قالب‌ وضع‌ ممکن‌ بر طرح‌ نقشه‌های‌ اصلاحی‌ سریع‌ و انقلابی‌ مقدّم‌ داشت‌ و می‌پنداشت‌ با استفاده‌ از اوضاع‌ و وسایل‌ موجود درک‌ شکل‌ منظور آسانتر است‌ و پس‌ از تأمین‌ وحدت‌، تغییر آحاد و وسائل‌ کار دشواری‌ خواهد بود. بر این‌ اساس‌ نه‌تنها خود از این‌ اندیشه‌ که‌ تأیید فکری‌ عبدالحمید باشد پیروی‌ کرد، بلکه‌ علمای‌ بزرگ‌ شیعه‌ را بدین‌ کار فرا خواند. از آن‌ میان‌ برخی‌ با اندیشه‌ او همراه‌ شدند و جانب‌ مصلحت‌ مشترک‌ عامه‌ مسلمانان‌ را بر تمایلات‌ و توجهات‌ خاصه‌ خود به‌طور موقت‌ ترجیح‌ دادند.

در ضبط‌ راکد وزارت‌ خارجه‌ سی‌ سال‌ پیش‌ از این‌ عین‌ بیعت‌نامه‌ حاج‌ میرزا ابوطالب‌ زنجانی‌ از فقهای‌ عهد مظفری‌ و ناصری‌ را به‌ نام‌ سلطان‌ عبدالحمید دیدم‌ و این‌ نکته‌ آنچه‌ را که‌ از بابت‌ شیخ‌الرئیس‌ قاجار و شیخ‌ علی‌ کاشف‌الغطا و میرزا آقا خان‌ کرمانی‌ شنیده‌ و خوانده‌ بودم‌ تائید کرد.

بزرگترین‌ قدمی‌ که‌ در راه‌ تقریب‌ بلکه‌ تألیف‌ و توحید برداشته‌ شده‌ و در صفحات‌ تاریخ‌ ایران‌ و عثمانی‌ منعکس‌ است‌ ابتکار نادر در دشت‌ مغان‌ بود که‌ متن‌ وثیقه‌نامه‌ او در موزه‌ تهران‌ و اسناد متبادله‌ آن‌ در خزینه اسناد ملی‌ اسلامبول‌ عیناً موجود است‌.

نادر به‌ راهنمائی‌ شیخ‌ علی‌ اکبر خراسانی‌ که‌ او را در مکاتیب‌ رسمی‌ امام‌ نماز خود معرفی‌ می‌کند منکر وجود اختلاف‌ اصولی‌ میان‌ شیعه‌ و سنی‌ شد و همه اختلافات‌ موجود را نتیجه‌ القائات‌ شاه‌ اسماعیل‌ معرفی‌ کرد و برای‌ تجدید وحدت‌ از دست‌ رفته‌، از کلّیه‌ نتایج‌ سیاسی‌ مترتّب‌ بر غلبه‌ خود در جنگها چشم‌ پوشید و در مقابل‌ از سلطان‌ محمود خان‌ خواست‌ که‌ مذهب‌ جعفری‌ را یکی‌ از مذاهب‌ رسمی‌ و مورد قبول‌ دستگاه‌ خلافت‌ بشمرد و برای‌ تأمین‌ این‌ معنی‌ کاروان‌ حجّ سالیانه‌ ایران‌ را با امیرالحاج‌ و تشریفات‌ مربوط‌ به‌ حاجیان‌ مصر و شام‌ بپذیرند و در ارکان‌ کعبه‌ رکنی‌ را به‌ شیعیان‌ اختصاص‌ بدهند. در ضمن‌ برای‌ اطمینان‌ خاطر قبول‌ خلافت‌ سلطان‌ را خود می‌پذیرفت‌.

در مجموعه مشتمل‌ بر مدارک‌ و مذاکرات‌ که‌ همان‌ زمان‌ تألیف‌ و تدوین‌ شده‌ حسن‌ نیت‌ و صراحت‌ و صفا و صداقت‌ جانب‌ ایرانی‌ مسلّم‌ است‌ ولی‌ بدگمانی‌ بابعالی‌ نسبت‌ به‌ حقیقت‌ منظور نادر، جانب‌ عثمانی‌ را محتاط‌ و متردد و اشکالتراش‌، نشان‌ می‌دهد. این‌ امر داستانی‌ دراز و جانگداز دارد و نشان‌ می‌دهد که‌ نادر افشار قزلباش‌زاده شیعه‌ و شیعه‌زاده‌ در راه‌ تأمین‌ و تحقق‌ هدف‌ مقدس‌ تقویت‌ و تألیف‌ شیعه‌ و سنی‌ از حاصل‌ فتوحات‌ حیرت‌انگیز خود چشم‌ پوشید و به‌ جای‌ استفاده‌ از سلاح‌ و مبارزه‌ برای‌ غلبه‌ سیاسی‌ می‌کوشید قدرت‌ نظامی‌ خود را در مرزهای‌ شمالی‌ و شرقی‌ ایران‌ به‌ عثمانیها از راه‌ دور نشان‌ بدهد ولی‌ از نزدیک‌ تنها راه‌ مذاکره‌ و مباحثه‌ و مناقشه‌ اصولی‌ را جهت‌ وصول‌ بدین‌ مقصد اختیار کرده‌ بود. مطالعه‌ نامه‌هائی‌ که‌ خود و پسرش‌ و شیخ‌ علی‌ اکبر و میرزا مهدی‌خان‌ منشی‌الممالک‌ او در این‌ باب‌ نوشته‌اند نشان‌ می‌دهد که‌ جز جو نیت‌ خیر و هدف‌ تألیف‌ و تقریب‌ و خیرخواهی‌ هیچ‌ عامل‌ دیگری‌ سلسله‌جنبان‌ این‌ اقدام‌ نبوده‌ است‌ همانطور که‌ اوضاع‌ و احوال‌ تاریخی‌ از روی‌ اسناد زمان‌ می‌نماید که‌ ترکها در این‌ تردید و عدم‌ قبول‌ و طفره‌ زدن‌ ابداً درد دین‌ و مذهب‌ نداشتند بلکه‌ عوامل‌ سیاسی‌ و ریاست‌طلبی‌ و بیم‌ از قدرت‌ و شخصیت‌ نادر آنان‌ را به‌ دوروئی‌ و تأخیر و طفره‌زنی‌ وادار می‌کرده‌ است‌ و درصدد آن‌ وقت‌ می‌گذرانیدند که‌ خنجری‌ از پشت‌ بر نادر بزنند. نادر برای‌ اینکه‌ صداقت‌ خود را در این‌ طرح‌ اتحاد و تقریب‌ ثابت‌ کند در وضع‌ ظاهری‌ که‌ متداول‌ بود تغییراتی‌ داد و در دشت‌ مغان‌ از سران‌ سیاسی‌ و نظامی‌ و مذهبی‌ حاضر قول‌ گرفت‌ که‌ به‌ کاری‌ دست‌ نزنند و سخنی‌ نگویند که‌ طرف‌ اهل‌ سنت‌ را بیازارد و علی‌الظاهر خود را پیرو اهل‌ سنت‌ شمرد و پیش‌ خود می‌اندیشید چیزی‌ که‌ عثمانیان‌ را وادار به‌ مخالفت‌ بلکه‌ دشمنی‌ با ایرانیان‌ می‌کند همین‌ اختلاف‌ مذهبی‌ است‌. در صورتی‌ که‌ توجه‌ به‌ سلوک‌ دولت‌ عثمانی‌ با شاه‌ طهماسب‌ و اشرف‌ افغان‌ و شرکت‌ در تقسیم‌ ایران‌ با روسیه‌ بایستی‌ به‌ او خاطرنشان‌ کرده‌ باشد سابقه‌ کدورت‌ و رقابتهای‌ سیاسی‌ دیرینه‌ بوده‌ که‌ در لباس‌ بهانه‌های‌ مذهبی‌ خود را مستور داشته‌ است‌.

اگر جز این‌ بود ضرورت‌ داشت‌ که‌ دست‌ رد بر سینه‌ اشرف‌ حنفی‌ مذهب‌ نزنند که‌ حاضر به‌ قبول‌ خلافت‌ سلطان‌ عثمانی‌ شده‌ بود و ایران‌ را تخلیه‌ کنند و اسراء ایرانی‌ را آزاد کنند. در صورتی‌ که‌ بابعالی‌ درد دین‌ نداشت‌ بلکه‌ می‌خواست‌ سیاست‌ محمد خان‌ فاتح‌ را نسبت‌ به‌ آق قویونلوها و سیاست‌ رومیها را نسبت‌ به‌ آلب‌ ارسلان‌ و خسرو پرویز و اردوان‌ در مورد اشرف‌ اجرا بکند و ایران‌ را وابسته‌ به‌ حکومتی‌ سازد که‌ از مغرب‌ آناتولی‌ بر دامنه‌های‌ کوه‌ زاگرس‌ نظر طمع‌ می‌افکند.

نادر از این‌ اندیشه‌ طرفی‌ نبست‌، بلکه‌ دوازده‌ سال‌ وقت‌ و قدرت‌ و مال‌ و فرصتهای‌ گرانبها را در این‌ راه‌ از دست‌ داد، ولی‌ سابقه‌ای‌ بزرگ‌ و بی‌نظیر و معتبر در تاریخ‌ روابط‌ میان‌ ایران‌ و عثمانی‌ و شیعه‌ و سنی‌ بر جای‌ گذاشت‌. سابقه‌ای‌ که‌ ثابت‌ می‌کند شیعه‌ همواره‌ در این‌ تمایل‌ شدید به‌ استقرار روابط‌ مذهبی‌ و پیوستن‌ رشته‌های‌ از هم‌ گسسته‌ دینی‌ صمیمی‌ و خیرخواه‌ است‌. آثار این‌ تمایل‌ بعد از نادر هم‌ در تاریخ‌ روابط‌ ایران‌ و عثمانی‌ منشاء آثار جالبی‌ شده‌ است‌. کریم‌ خان‌ بر همین‌ اساس‌ بصره‌ را تخلیه‌ کرد و عباس‌ میرزا به‌ قبول‌ عهدنامه‌ ارزروم‌ تن‌ در داد. دولت‌ ایران‌ در جنگ‌ روس‌ و عثمانی‌ دهه‌ آخر سده سیزدهم‌ هجری‌ از ورود در توطئه‌ با روسیه‌ برای‌ استفاده‌ از موقع‌ شکست‌ عثمانی‌ به‌ عذر همدینی‌ خودداری‌ کرد.

برخی‌ تصور می‌کنند که‌ این‌ سوابق‌ طولانی‌ و مکرر جنبه‌ اتحاد سیاسی‌ و دسته‌بندی‌ ملکی‌ داشته‌ و به‌ امر توحید و تقریب‌ مذهبی‌ ناظر نبوده‌ است‌. در صورتی‌ که‌ مطالعه‌ اسناد متبادله‌ میان‌ ایران‌ و بابعالی‌ ثابت‌ می‌کند که‌ طرف‌ ایرانی‌ می‌کوشیده‌ است‌ روح‌ مخالفت‌ و ستیزه‌جوئی‌ را که‌ از اختلاف‌ مذهبی‌ ناشی‌ می‌شده‌ و نیرو می‌گرفته‌ است‌ از میان‌ بردارد. وثیقه دشت‌ مغان‌ و احکام‌ صادر از طرف‌ نادر بر عهده‌ والیان‌ و حکام‌ ایران‌ و تشکیل‌ مجالس‌ مناظره‌ در نجف‌ و قفقاز میان‌ علماء شیعه‌ و سنی‌، برای‌ این‌ بوده‌ که‌ اختلاف‌ مذهبی‌ را از میان‌ بردارند و چنین‌ می‌اندیشید که‌ اگر این‌ اختلاف‌ نباشد موجب‌ دیگری‌ برای‌ تجدید کشمکشها و زد و خوردها در کار نخواهد بود.

وضع‌ اصطلاح‌ مذهب‌ جعفری‌ و قرار دادن‌ آن‌ در مقام‌ مذهب‌ پنجم‌، نشان‌ می‌دهد که‌ نادر به‌ نزدیک‌ ساختن‌ مذاهب‌ به‌ یکدیگر بیش‌ از اتحاد سیاسی‌ توجه‌ داشته‌ است‌. چنین‌ اتّحادی‌ عملاً بعد از عهد سلطنت‌ شاه‌ صفی‌ به‌ وجود آمده‌ بود و تا روزگار شاه‌ سلطان‌ حسین‌ ادامه‌ داشت‌. دولت‌ ایران‌ در عهد شاه‌ سلیمان‌ به‌ سلاطین‌ اروپائی‌ که‌ طالب‌ همکاری‌ و همدستی‌ با ایران‌ در زدن‌ عثمانی‌ بودند جواب‌ منفی‌ داد و ایران‌ حاضر به‌ این‌ نبود که‌ این‌ حالت‌ آرامش‌ و همزیستی‌ را به‌ امید سود سیاسی‌ بر هم‌ بزند. باید دریغ‌ نورزید و گفت‌ که‌ ایران‌ همواره‌ بر تعهد مذهبی‌ خود پایدار بود و این‌ ترکها بودند که‌ به‌ محض‌ بروز آثار ضعف‌ در حکومت‌ مرکزی‌ ایران‌ درّی‌ افندی‌ را برای‌ تجسّس‌ اوضاع‌ و احوال‌ به‌ ایران‌ فرستادند و براساس‌ مطالعات‌ او در موقع‌ حدوث‌ بدبختی‌ از پشت‌ خنجر زدند و با روسها قرار تقسیم‌ ایران‌ را گذاردند، آنگاه‌ برای‌ تهیّه‌ مجوّز عهدشکنی‌ و همدستی‌ با یک‌ حکومت‌ نامسلمان‌ برای‌ اشغال‌ سرزمین‌ مسلمانان‌، فتوی‌ صادر کردند و خون‌ و مال‌ و ناموس‌ ایرانی‌ را به‌ گناه‌ تشیّع‌ مُباح‌ شناختند و بر این‌ اساس‌ بود که‌ در همدان‌ و کرمانشاهان‌ و تبریز، جنایاتی‌ مرتکب‌ شدند که‌ در شأن‌ یک‌ مسلمان‌ حتی‌ نسبت‌ به‌ یک‌ نامسلمان‌ نبود و ذکر آن‌ غم‌ به‌ خاطر می‌آورد.

مطالعه‌ اسناد مربوط‌ به‌ فعالیّت‌ سید جمال‌الدین‌ اسدآبادی‌ و یاران‌ او برای‌ تعمیم‌ بیعت‌ عبدالحمید نشان‌ می‌دهد که‌ امر از زاویه‌ مذهبی‌ نگریسته‌ می‌شد و زمینه‌ را برای‌ اجرای‌ طرح‌ نادری‌ فراهم‌ می‌آورد در صورتی‌ که‌ عثمانیها می‌خواستند استفاده‌ سیاسی‌ از این‌ برداشت‌ مذهبی‌ بکنند.

منبع : سایت مصلح شرق

مطالب مرتبط

image-news105

استمرار مبارزه پس از تبعید سید جمال‏ الدین از ایران

image-news105

سید جمال‌الدین و علم زدگی

image-news105

سید جمال و حرکتهای اسلامی معاصر

image-news105

‌راه رهایی مشرق زمین ازدیدگاه سید جمال الدین

image-news105

سید جمال الدین و وحدت اسلامی(بخش اول )