سید جمال الدین و وحدت اسلامی(بخش اول )
دين در مسير زندگاني بسيار دور و دراز انساني عامل بسيار مؤثر و نيرومندي براي تهيه موجبات تحول و تكامل آدمي از راه تعليم و تربيت بوده است.
سید محمد محیط طباطبائی
دین در مسیر زندگانی بسیار دور و دراز انسانی عامل بسیار مؤثر و نیرومندی برای تهیه موجبات تحول و تکامل آدمی از راه تعلیم و تربیت بوده است. در عین حال خود دین هم از وقوع در حوزه تحول و تکامل بینصیب نبوده و به تدریج فاصله میان زمین و آسمان را پیموده تا آنکه از عالم محسوس و مرئی به جهانی ناپیدا و برتر از دسترس عقل رسیده است.
خدائی که همه معتقدات دینی به وجود او باز میگردد و دیر زمانی بر آدمیان در جهان محسوس، از خلال مواد و قوای طبیعی تجلّی میکرد و احیاناً درون ابرها و موجها و ستونهای دود پیشاپیش پیروان و رهبران دینی حرکت مینمود و در صدای رعد با آنان سخن میگفت و در صورت نیازمندی به افراد و مظاهر متعدّد تجزیه میگشت، سرانجام از دسترس و چشمرس آدمیان خارج گردید و جای خود را به خدای یکتائی پرداخت که وجود او برتر از حد تصوّر و ادراک همه بود. موضوع ارتباط خدائی یا خدایانی به شهرها و کشورها و قبیلهها و طایفهها و حتی خانوادههای معینی منتفی گردید و دیگر اور و بابل و آشور تِب و ممفیس و آتن و صور و صیدا و مکّه و صنعا و ابراهیم و اسماعیل و اسرائیل از داشتن خدایان جداگانه و مختص به خود محروم شدند و همه افراد و طوایف مختلف در سراسر جهان از فیض نعمت وجود خدای یکتائی برخوردار گردیدند که از خزانه غیب خویش به گفته سعدی، گبر و ترسا و صابی و مسلمان را همچون مشرک و یهودی محروم نمیکرد. و دیگر وجود خدا در آب و آتش و گل و ابر و موج و ستون دود، تصویر نمیشد. بلکه در همه جا و پیش همه کس و دور از همگنان در مقامی برتر از درجه قدرت عقلی انسانی قرار گرفت.
آخرین ضربتی که بر آن اساس کهنه و فرسوده وارد آمد و جهان را به حلول وضع و کیفیت تازهای در امر دین بشارت داد، روزی بود که علی (ع) به امر محمد (ص) کعبه ابراهیم را از وجود بتهای طوایف عرب بپرداخت و سازش و آشتی با کسانی که در یگانگی خدا تردید داشتند محظور گردید. در نتیجه دوران چند خدائی و ویژه خدائی و خود خدائی و بیخدائی به پایان رسید و بیان الهکم اله واحدٌ لا اله الا هو، پروردگار آدمیان را از همه اوصاف مادی و صوری متصور که در نظر پیروان ادیان سلف داشت مبرّا ساخت و در سوره توحید از قرآن، او را از تعلّقات جانبداری از قومی و بستگی به زن و فرزندی برتر معرفی کرد. در پی اثبات این توحید دینی که بنیانگذار و علمدار و رهنمای توحید الهی بود خود دین از پیوستگی به محل و قوم و طایفه و نژاد و زبان خاصی آزاد ماند و همه کس را در همه جا به سوی خود و خدا دعوت کرد و فضیلت را در علم و تقوی ـ نه اصل و نسَب و جاه و اعتبارات صوری ـ دانست.
بنابراین خطاب اِنَّ هذه اُمَّتُکُم اُمَّهً واحِدَهً همه پیروان این دین جدید را امّت و ملت واحدی شناخت که در آن شبهه اختلاف و امتیاز عنصری را مجال تفرقهافکنی باز نماند. بدیهی است چنین دینی که جهانیان را به صلح و سلامت و همزیستی و هماهنگی در راه تقوی و علم دعوت میکرد بایستی به نام شایستهای همچون اسلام خوانده شود که از لفظ آن همان معنی و مقصد عالی انسانی مفهوم گردد.
مشیّت الهی برای سدّ راه هر گونه دخالت آیندگان به عذر نیازمندی و کم و کاستی با نزول آیته اَلْیَوم اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ اَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیت لَکُمُ اْلاسلا’م دیناً، دین کامل اسلام را از آنِ مردم دانست و این تکمیل دین را اتمام نعمت الهی بر مردم محسوب داشت و در عین حال امکان تردید و شبهه وجود کم و کاست را در این دین زایل کرد و مژده اتمام نعمت، همه را از وعده انتظار نزول نعمت جدید بینیاز معرفی نمود و در نتیجه مسلمانان از هر گونه دغدغهای راجع به سرنوشت آینده اسلام آسوده شدند.
جمعآوری قرآن در فاصله بسیار کوتاهی از رحلت پیغمبر در مجموعه واحدی با نظارت دقیق نویسندگان وحی و یاران همدم و همنشین پیغامبر و حفظ آن به صورت مدوّن در پیش خلیفه وقت، اسلام را از آنچه پیروان دینهای سلف درباره کتابهای دینی خود بدان مبتلی شده بودند حفظ کرد، چنانکه امروز بدون تردیدی میتوان گفت این قرآنی که امروز در دست من و شما است از حیث صورت لفظی همان قرآنی است که در خلافت حضرت علی خوانده میشد و یا همان قرآنی است که در عهد خلافت ابوبکر مدوّن گردید و عثمان نسخه اصلی آن را از حفصه زن پیغمبر به امانت گرفت و از روی آن نسخههای متعدد استنساخ کرد و به نواحی مختلف از قلمرو مسلمانی فرستاد تا مرجع حافظان قرآن هنگام اختلاف قرائت قرار گیرد.
قید تعلیم و تعلّم قرآن از راه حفظ یا سینه به سینه سبب شد که فقدان نقطه و حرکت و حروف در نسخههای اساسی صدر اسلام تأثیری در درست خواندن و آموختن آن نداشته باشد و اختلاف قرائت از حدّ معین لهجهای تجاوز نکند. این یگانگی در خدا و دین و رسول و کتاب، سنگ بنیان اسلام بوده که توانست در طی قریب به هزار و چهار صد سال آن را از تأثیر نفوذ عوامل بنیانشکن نگاه دارد.
گسترش اسلام در طی مدت کوتاهی، آن هم در عرصه بسیار وسیعی از جهان، حادثه بینظیر تاریخی بود. گرایش اقوام و طوایف و پیروان ادیان گوناگونی در نواحی مختلف شر ق که هر یک دارای مایههای مختلف و مشخص عقلی و عقیدهای بودند، به جای آنکه در دین اسلام ایجاد تفرقهای بکند همه را در این قالب روحی تازه ریخت و تفاهم بیسابقهای میان اقوام مختلف شر ق و غرب به وجود آورد. این تفاهم روحی مشترک و دریافت متحد دستهجمعی از دین و کتاب، طوری رشته اتّحاد کلمه و عقیده را در طیّ قرنها استوار نگه داشت که هماینک حضور ذهنی همه مسلمانان روی زمین برای ادراک کنه این وحدت از هزار سال پیش قویتر است.
سابقه اختلاف خانوادگی بنیهاشم با بنیامیه در دوران جاهلیّت که زیر حجاب وحدت عقیده و ایمان مستور شده بود، بعد از قتل عثمان، معاویه پسر ابوسفیان را برانگیخت تا این یادگار جاهلیّت طایفهای خود را در قلمرو دین به کار اندازد و در نتیجه خلافت را از جنبه دمکراسی انتخابی به صورت امری توارثی و انتصابی درآورد. امری که بنیهاشم نیز پس از غلبه نتوانستند آن را به صورت اصلی برگردانند و ششصد و بیست سال بهطور مستقیم و مستقل در بینالنهرین و دویست و هشتاد سال بهطور وابسته غیرمستقل در مصر آن را نگاه داشتند.
دوام این سنت غلط از سده دهم هجری به اولاد عثمان ترکنژاد مجال آن را داد که مدت چهارصد سال با عنوان خلافت بر مسلمانان فرمان برانند.
اما تفاوت سلیقه و طریقهای که علماء در کار استنباط احکام از کتاب و سنّت داشتهاند در صدور آراء فقهی اختلاف نظری را از سده سوم و چهارم به وجود آورد که با همه گسترش حوزه شمول آن و تحولاتی که در طی هزار سال پذیرفته هماکنون از دو صورت کلی سنی و شیعه و هفت عنوان فقهی جعفری و زیدی و اسماعیلی و مالکی و حنفی و شافعی و حنبلی نمیگذرد با این اختلاف عنوانی توجّه به حقیقت امر مینماید که همگنان در مسیر دین بدون توجه به اختلاف ظاهری به روش واحدی حرکت میکنند و اجتماع سالیانه مسلمانان پراکنده در اقطار و اکناف به روز عید اضحی در محل واحدی (مکّه) برای برگزاری عمل واحدی با سنّت واحدی گواهی میدهد که مسلمانان جهان بدون توجه به اختلاف اسمی و عنوانی در همه جا معتقد به خدای یگانه و کتاب واحد و دین واحد هستند.
سقوط خلافت یا به عبارت رساتر ریاست مذهبی سلاطین عثمانی چیزی را که قرنها سلسلهجنبان اختلاف میان شیعه و سنی بود از میان برداشت و راه را جهت اجرای آرزوی مقدسی گشود که همواره متفکران مسلمان را از بابت تأمین یگانگی و برادری و همکاری میان قاطبه مسلمانان به خود مشغول میداشت.
این آزادی اندیشه از قید تعلق به امر خلافت و ریاست عامه فردی به محمد علی جناح و دنبالهروان او در شبه قاره هند و به سران استقلالطلب و آزادیخواه مصر و سودان و به احمد سوکارنو در جاوه و سوماترا مجال آن را بخشید که مسلمانان را از قید فرمانبرداری نامسلمانان اروپائی رهائی بخشند و به آنان درس آزادگی و توحید عقاید و همزیستی مسلمانی بیاموزند.
وجود چنین محیط مساعد و زمینه آزاد و آمادهای به طرفداران نهضت برادری و همکاری میان عموم مسلمانان مجال داد که در قاهره پس از زوال آرزوی تجدید و انتقال خلافت به احفاد محمد علی شاه، زیر عنوان التقریب بین المذاهب الاسلامیّه یک قسم فعالیت فکری ثمربخشی را آغاز کنند.
نکته مهمی که در این تمایل به وحدت و قرابت به نظر میرسد توجه دیرینه پیروان مذهب جعفری به امر تقریب و تألیف و توحید مساعی است. ممکن است این شبهه به نظر برسد که وجود مرکز سیاسی مذهب مقتدری در دسترس اهل سنت و محرومیّت شیعیان از اتکاء به چنین مرکزی، آنان را به درخواست قبول همزیستی مسالمتآمیز از طرف عنصر غالب و حاکم وادار کرده است در صورتی که توجه به یک واقعیت تاریخی چنین شبههای را از میان برمیدارد. وقتی مُعِزُّالدوله، احمد بویه بر بغداد مستولی شد و خلیفه عباسی را مطیع خود ساخت و او را دستگیر کرد، برای او سهل بود که محلّ اقامت مرکز امامت زیدیه را از طبرستان و یا یمن به بینالنهرین منتقل سازد و همانطور که بغدادیان را به رعایت جانب شیعه و اشتراک در تشریفات عزاداری عاشورا و برگزاری مراسم عید غدیر وادار کرده بود میتوانست آنان را مانند جوهر سردار فاطمیان مصر وادار به اطاعت از امامت و بیعت به خلیفهای علوینژاد بسازد. اما او به چنین کاری دست نزد و با حفظ عقیده تشیّع خانوادگی خود با خلیفه دیگر عباسی که به جای خلیفه مخلوع نشانده بود، بیعت کرد.
منبع :سایت مصلح شرق