سید جمال الدین اسدآبادی در حوزه نجف اشرف(قسمت دوم)

image-news105

مرحوم ملاحسین همدانی ـ متوفی 28 شعبان 1311 هـ ـ یکی از اساتید برجسته اخلاق و عرفان در نجف اشرف و از عرفا و سالکان و وارستگان بزرگ قرن اخیر بوده است.

به قلم استاد سیدهادی خسروشاهی

عرفان سید
همان طور که در نامه شیخ محمد حسن مجتهد قمی می خوانیم، سید جمال الدین در عرفان و سیر و سلوک شاگرد فقیه و حکیم بزرگ آخوند ملاحسین قلی همدانی در جزینی و جلیس و انیس و هم بحث آقای سید احمد بوده است و بی شک همین امر، در پرورش شخصیت معنوی سید، اثری شگرف داشته است.

مرحوم ملاحسین همدانی ـ متوفی 28 شعبان 1311 هـ ـ یکی از اساتید برجسته اخلاق و عرفان در نجف اشرف و از عرفا و سالکان و وارستگان بزرگ قرن اخیر بوده است. شاگردان وی به مرحله ای از کمال و وارستگی رسیده اند که نظایر آنها، در عصر ما کمتر دیده می شوند:

«مرحوم آخوند ملاحسین قلی همدانی، بسیار مرد جلیل و فقیه خوب و بزرگواری بودند ایشان شاگردان برجسته زیادی را تربیت کردند که یک نمونه آن مرحوم حاج آقا شیخ محمدباقر همدانی است. مرحوم آقای آخوند غیر از تدریس فقه و اصول، سالیانی قبل از طلوع فجر درس اخلاق می فرمودند که در این زمینه هم، در محضر ایشان بزرگان زیادی تربیت یافته مانند: مرحوم حاج میرزا جوادآقا ملکی تبریزی، مرحوم آقا شیخ عباس کازرونی، مرحوم حاج آقا سید احمد کربلایی و مرحوم حاج آقا شیخ محمدبهار همدانی… بزرگان و اساتید حوزه نجف اشرف نسبت به آخوند همدانی ارادت کامل داشتند… مرحوم آیت الله نائینی سالی چند روز برای زیارت به نجف اشرف مشرف می شدند وارد منزل آقای آخوند می شدند و در آنجا دید و بازدید داشتند… و معلوم بود که قبل از عزیمت از نجف در درس اخلاق مرحوم آخوند شرکت می کردند…»(29)

شاعر بزرگ عراقی شیخ احمد صافی نجفی ـ که در 1919 م مدتی به ایران پناهنده بود ـ بر دوست خود استاد «قدری قلعه چی» نقل می کند: «یکی از مشایخ نجف به من گفت که شاعر مجتهد محمد سعیدالحبوبی در مورد جمال الدین می گفت: «ما در کنار هم، عرفان را در نجف از حاج حسین قلی آموختیم و سید در قدرت بیان آن چنان بود که می توانست حق را باطل و باطل را حق جلوه دهد!»(30)
این نکات، یعنی تلمذ سید در نزد آخوند همدانی و هم دوره بودن او با آقا سید احمد تهرانی و سید محمد سعید حبوبی، برای کسانی که از مقام علمی ـ معنوی آنان آگاه نیستند، چندان مهم جلوه نخواهد کرد، اما زرشناسی چون استاد شهید، مرتضی مطهری، پس از اطلاع از این نکته، در مورد سید باور تازه ای می یابد…

استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب خود، در ضمن شمردن «امتیازات سید» در این باره می نویسد: «سید جمال الدین از یک سلسله مزایای طبیعی و اکتسابی برخوردار بوده که در مجموع نظیری برایش نمی توان یافت.
از نظر طبیعی اولاً از هوش و استعداد خارق العاده ای برخوردار بوده که به ندرت در میان افراد بشر نظیری برایش می توان یافت. این چیزی است که همۀ کسانی که او را از نزدیک دیده اند بدان معترفند. ثانیاً نفوذ کلام و قدرت القاء و تلقین فوق العاده ای داشته است. گویی از نوعی هیپنوتیزم و سحر کلام برخوردار بوده است. در خطابه هایش که در مصر ایراد کرده گاه ولوله ایجاد می کرده مردم را بر حال و وضع خود سخت می گریانده و هیجان می آورده است.

از نظر اکتسابی اولین امتیازش این است که فرهنگش فرهنگ اسلامی است. تحصیلات اولیۀ سید در قزوین و تهران و نجف بوده. مخصوصاً در نجف از محضر دو شخصیت بزرگ بهره مند شده؛ یکی مجتهد بزرگ خاتم الفقهاء حاج شیخ مرتضی انصاری اعلی الله مقامه و دیگر حکیم متألّه فیلسوف عالی قدر و عارف بزرگ آخوند ملاحسین قلی همدانی در جزینی شوندی. ظاهراً سید علوم عقلی را از این مرد بزرگ که خود از شاگردان برجستۀ مرحوم حاج شیخ ملاهادی سبزواری بوده فرا گرفته است، و به علاوه در محضر این مرد بزرگ که ضمناً هم شهری سید نیز بوده با مسایل معنوی و عوالم عرفانی آشنا شده است. دوستی و رفاقتش با دو بزرگ دیگر در نجف، یکی مرحوم آقا سید احمد تهرانی کربلایی، عارف و حکیم بزرگ عصر خودش، و دیگر مرحوم سید سعید حبّوبی شاعر و ادیب و عارف و مجاهد بزرگ عراقی که در انقلاب عراق نقش برجسته ای داشته است در محضر مرحوم آخوند همدانی صورت گرفته است.

کسانی که شرح حال سید را نوشته اند به علت آن که با مکتب اخلاقی و تربیتی و سلوکی و فلسفی مرحوم آخوند همدانی آشنایی نداشته اند و همچنین شخصیت مرحوم آقا سید احمد تهرانی کربلایی و مرحوم سید سعید حبّوبی را نمی شناخته اند به گزارش ساده ای قناعت کرده، درنگ نکرده و از آن به سرعت گذشته اند؛ توجه نداشته که شاگردی سید در محضر مرحوم آخوند همدانی و معاشرتش با آن دو بزرگ دیگر چه آثار عمیقی در روحیۀ سید تا آخر عمر داشته است. این بنده از وقتی که به این نکته در زندگی سید پی بردم، شخصیت سید در نظرم بعد دیگر و اهمیت دیگری پیدا کرد…»(31)

در مورد مقام علمی، معنوی ملاحسین قلی همدانی اشارتی شده و درباره مرحوم حاج سید احمد کربلایی باید گفت که وی عارف بزرگ و نامور قرن اخیر و از شاگردان مشهور آخوند ملاحسین قلی بود و از نوادر روزگار به شمار می رفت و در بین علمای نجف اشرف، مورد احترام خاص بود.

برای شناخت بیشتر او، باید مکاتبات عرفانی او و استادش، آخوند همدانی را که به ضمیمه شرح دعای کمیل سید عبدالاعلی سبزواری به چاپ رسیده است، مطالعه نمود و همچنین شرح دعای سحر مرحوم آیت الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی را… و بخشی از مکاتبات عرفانی وی با علامه شیخ محمد حسین اصفهانی تحت عنوان: «مکاتبات عرفانی بین سید احمد حائری و شیخ محمد حسین غروی» به اهتمام و کوشش فیلسوف معاصر جناب آقای سید جلال الدین آشتیانی چاپ شده است که برای علاقمندان به مسایل عرفانی، مطالعه آن بسیار ارزشمند خواهد بود.(32)

آیت الله حسینی همدانی هم در گفتگوی خود با مجله «حوزه» درباره مقامات برجسته مرحوم آقای سید احمد، مطالب ویژه ای از والد خود نقل می کند. که طالبین تفصیل به آن مراجعه کنند.(33)

استمرار روابط با علمای شیعه عراق
سید جمال الدین علی رغم کثرت کار و سفر و گرفتاری های سیاسی ـ اجتماعی ـ هرگز روابط خود را با حوزه نجف اشرف و علمای شیعه عراق، قطع نکرد. میرزا حسین خلیل از مراجع معروف نجف، از هم دوره های سید در تحصیل بود «محمد جابر» در تحقیقی می نویسد: «شیخ عبدالحسین صادق بر من گفت که جمال الدین از استانبول نامه ای به حاج میرزا حسین خلیل نوشت و از او خواست که اگر نجف نیازی به هر نوع اصلاحی دارد، بر او بنویسند تا موافقت سلطان عبدالحمید را برای اجرای آن جلب کند و میرزا حسین عده ای از بزرگان علماء را فراخواند و پیشنهادهای آنان را خود شخصاً در پاسخ جمال الدین نوشت…»(34)

البته در بعضی موارد هم سید، بنا به دلایل خاصی، مورد بی مهری بعضی از بزرگان قرار گرفت، اما این امر، موجب دلسردی وی نگردید. مثلاً سید یک بار به دیدار میرزای شیرازی می رود که مرحوم میرزا، وی را نمی پذیرد. آیت الله سید محمد حسینی همدانی از شاگردان معروف مرحوم آیت الله نائینی و کمپانی و میرزا علی آقا قاضی، در خاطره ای نقل می کند:

«مرحوم آیت الله نائینی، بنا داشتند برای فریضۀ ظهر و عصر، حدود یک ربع ساعت که به اذان مانده، بر روی سجاده بنشینند و حال انتظار داشته باشند، تا اذان بگویند و ایشان مشغول نماز شوند. یک روز که ایشان در حالت منتظر اذان بودند، من درون اتاق، لابلای کتاب ها، چشمم به یک پاکت نامه افتاد. خط آن را خیلی شبیه خط مرحوم سید جمال الدین اسدآبادی یافتم. خدمت مرحوم آیت الله نائینی، عرض کردم: آقا این خط آقا سید جمال الدین نیست؟

ایشان فرمودند: چرا. عرض کردم: چطور، این نامه از کجا؟ ایشان فرمودند: مرحوم سید جمال الدین اسدآبادی، آن زمان که من در اصفهان بودم، با من رابطۀ بسیار صمیمی و گرم داشت و با من رفت و آمد می فرمود. سامرا هم که آمدم، هر یکی ـ دو سال می آمدند؛ از جمله در سنه 1306، که مصادف بود با دوران تحریم تنباکو، مرحوم سید جمال الدین، تشریف آوردند سامرا. حجرۀ من هم آمدند. چند دقیقه به احوال پرسی گذشت و ایشان تشریف بردند بعد از حدود ده دقیقه بازگشتند و فرمودند: من تصمیم دارم نیم ساعت با آیت الله العظمی میرزای شیرازی، به طور خصوصی ملاقات کنم از هر کس پرسیدم، شما را نشان دادند که واسطه بشوید. حالا آمده ام از شما خواهش کنم: از ا یشان درخواست کنید که من نیم ساعت ایشان را تنها ببینم.

عرض کردم: اشکالی ندارد. رفتم خدمت مرحوم آیت الله العظمی میرزای شیرازی. (ایشان، در اتاق خصوصی، که اتاق کوچکی بود و کتابخانه ایشان به حساب می آمد، تشریف داشتند که من خدمتشان رسیدم). به ایشان عرض کردم: به این جهت مزاحم شدم که عرض کنم: آقا سید جمال الدین اسدآبادی تقاضا دارند خدمت شما برسند و به طور خصوصی، نیم ساعت، شما را ملاقات کنند. ایشان بعد از مقداری تأمل، فرمودند: به آقا سید جمال الدین بفرمایید: مرقومۀ شما می رسد و من هم به مقدار مقتضی با شما مساعدت می کنم.

بعد ایشان به من فرمود: من نمی توانم کبّادۀ آقا سید جمال الدین را به دوش بکشم. ایشان اگر دستش به من برسد، توقعات زیادی دارد که من نمی توانم و نباید همۀ آن را انجام دهم.
من از خدمت آیت الله العظمی میرزای شیرازی آمدم و به مرحوم سید جمال الدین عرض کردم آقا عذر آوردند. آن مرحوم هم چیزی نگفت(35) البته این امر چیزی از مقام شامخ سید، یا بزرگواری میرزای شیرازی نمی کاهد و در میان بزرگان علما معاصر هم نظایر دیگر دارد… شهید مطهری نقل می کند که یکی از روحانیون معروف و محترم به قم آمد و در اتاق من دید و بازدید داشت و شخصی ایشان را به منزل آیت الله بروجردی برد و به ایشان اطلاع دادند که فلانی آمده است. آقا فرمود: «نه من فعلاً مطالعه دارم وقتی دیگر تشریف بیاورند.»(36)

البته یکی دو مورد مشابه دیگر نیز به خاطر دارم که در ملحقات همین مقاله نقل خواهم کرد.

نتیجه
با توجه به اسناد و مدارکی که نقل شد، بدون تردید سید جمال الدین اسدآبادی تحصیلات عالیه خود را در نجف اشرف گذرانیده و ارتباط و تماس وی با علمای بزرگ عراق و ایران، این نکته را تأیید می کند که سید عالمی شیعی و ایرانی بود و به خاطر مصالح اسلام و پیشبرد اهداف وحدت طلبانه در بلاد دیگر خود را «افغانی» نامیده است.

——————————————————————-
1.مجموعه اسناد و مدارک چاپ نشده درباره سید جمال الدین مشهور به افغانی، چاپ دانشگاه تهران، 1342، صفحه 5 ـ 7 ـ 13 و 158.
2.در نسخه موجود از کتاب اشارات، علاوه بر حواشی به خط سید و در صفحات متعدد، در ورق آخر چنین نوشته شده است: «شهر محرم الحرام سنه 1292 در محروسه مصر جنب قلعه مشغول تعلیم کتاب بودم جمال الدین الحسینی».
و یا در شرح قاضی عضد تفتازانی، در پشت ورق آخر، علاوه بر مهر و امضای سید، چنین نوشته شده است: «بعون الله تعالی وردت الی القزوین فی 15 شهر ربیع الثانی سنه 1241 الی مدرسه پنج علی. اللهم احفظنا من جمیع البلیّات و وفقنا لتحصیل العلم و ادفع عنا الموانع بمحمد(ص) و آله الطاهرین.»
و در شرح حکمه العین شاه میرک بخاری، در غالب صفحات حواشی به خط سید به چشم می خورد و در پایان نسخه نوشته است: «در سنه 1293 در مصر محروسه شروع به تدریس کتاب حکمه العین نمودم از برای جماعتی از طلبه علم ازهر و در سنه 1294 در شب پنجشنبه 24 جمادی الثانی به ختام پیوست… جمال الدین الحسینی».
3. مجموعه اسناد و مدارک چاپ نشده… صفحه 14
4. سید در آخر این رساله خطی می نویسد: «کتبه عبدالله جمال الدین الحسینی الاستنبولی … فی بلده قندهار… 1283» و بعد در کنار آن می نویسد: «در شهر رجب در استنبول در قرب جامع فاتح در محل مکتب نشسته ام سنه 1286 جمال الدین الحسینی» و باز در کنار صفحه نوشته است: «در شهر محرم الحرام 1292 در محروسه مصر قرب قلعه مشغول تدریس فلسفه می باشم». این رساله در ضمن مجموعه اسناد سید، در کتابخانه مجلس نگهداری می شود.
5. چند نمونه از نامه های عبده به سید در «مجموعه اسناد و مدارک چاپ نشده…» آمده است ولی برای اطلاع از مجموعه نامه های شیخ محمد عبده و دیگر شاگردان وی، رجوع شود به کتاب «تاریخ الاستاذ الامام محمد عبده» تألیف رشیدرضا و کتاب: «الافغانی و تلامیذه، وثائق مجهوله» تحقیق از دکتر علی شلش، چاپ قاهره (علی شلش دوسه کتاب دیگر نیز درباره سید دارد که یکی زیر عنوان: سلسله الاعمال المجهوله: جمال الدین الافغانی» در لندن چاپ شده و دیگری به نام: «جمال الدین الافغانی بین دارسیه» در بیروت منتشر شده و آخرین آنها کتاب مورد استناد ما است که اخیراً در قاهره انتشار یافته است.) و مجموعه «الاعمال الکامله لمحمد عبده» که به کوشش دکتر محمد عماره در سه جلد و در 1800 صفحه، دوبار در بیروت چاپ شده است… ولی جالب است بدانیم که دکتر عماره، بدون هیچ مجوزی، و به علت عدم آشنایی با مسایل عرفانی، قسمت هایی از نامه اول محمد عبده به سید جمال الدین را حذف کرده است (جلد اول، صفحه 575 و ببعد…).
عبده در این نامه، جملاتی دارد که البته جز توجیه عرفانی، مفهوم دیگری نمی تواند داشته باشد و می نویسد: «مولای الاعظم، حفظه الله لیتنی کنت أعلم ماذا اکتب الیک و انت تعلم ما فی نفسی کما تعلم ما فی نفسک. صنعتنا بیدیک و افضت علی مودانا صورنا الکمالیه و انشاءتنا فی احسن تقویم. فیک عرفنا انفساو بک عرفناک و بک عرفنا العالم اجمعین…» «الافغانی و تلامیذه، صفحه 68، چاپ قاهره، 1978 م و مجموعه اسناد… تصویر شماره 134 متن دست خط محمد عبده).
6 . تألیف شیخ مرتضی انصاری ـ نوه مرحوم شیخ بزرگ، چاپ سوم، بخش شاگردان سید صفحه 214 ـ 221.
7. ج 2، ص 504 و جلد پنجم، وقایع سال 1254 هـ
8 . نقباالبشر، ج 1، چاپ نجف، صفحه 312.
9. عبدالهادی حائری، در مقاله ای، «در صحت این گزارش ها جای بحث» را باقی می گذارد! و پذیرفتنی نمی داند که شیخ انصاری به سید جمال الدین که در آن روزگار شانزده سال داشته است، چنین اجازه ای را بدهد. و سپس مدعی می شود که گویا این اجازه را «شیخ انصاری به پدر سید جمال الدین اعطا کرده است» (فصلنامه تاریخی، سال اول، شماره سوم صفحه 283، چاپ مشهد، 1368) البته استدلال غریبی است. و تعجب از آقای حائری است که صغر سن را دلیلی بر عدم ارتقاء به این مقام می داند در حالی که نمونه ها در این زمینه فراوان بوده اند و در عصر ما شهید رابع، علامه بزرگوار، آیت الله سید محمدباقر صدر، در 16 سالگی به مرحله اجتهاد رسید و نبوغ و استعداد او از آثارش هم پیدا است و البته آقای حائری در مورد سید جمال الدین نه تنها دلیلی برای عدم صحت این گزارش ها! ارائه نمی دهد بلکه مدعی می شود که این اجازه، به پدر سید اعطاء شده است و به نظر ما این امر نه تنها «مانعه الجمع» نیست، بلکه شناخت قبلی شیخ از پدر، خود در اعطاء درجه اجتهاد بر فرزند با آن نبوغ و استعداد که نقل کرده اند، می تواند مؤثر تلقی گردد.
10. «شرح حال و آثار سید جمال الدین اسدآبادی» تألیف میرزا لطف الله اسدآبادی صفحه 21 و 22 این کتاب یک بار در سال 1304 شمسی توسط مرحوم کاظم زاده ایرانشهر در برلین چاپ شده و سپس، برای بار دوم در سال 1326 به کوشش علامه فقید حاج میرزا عباسقلی واعظ چرندابی با اضافاتی در تبریز به چاپ رسیده و یک بار هم به کوشش این جانب و از روی نسخه چاپ برلین، در سال 1349، در قم توسط انتشارات دارالفکر، به طور افست چاپ و منتشر شده است.
11. مجموعه اسناد… صفحه 20.
12. جمال الدین الافغانی، تألیف سید محسن امین عاملی، چاپ بیروت صفحه 10.
13. «مردان نامی شرق». جلد اول، قسمت دوم، چاپ مطبعه الاجتهاد بیروت، 1308 هـ . ش، صفحه 181، 186، 187.
14. جمال الدین الاسدآبادی، المعروف بالافغانی، تألیف دکتر حسنین چاپ دارالکتاب اللبنانی 1973 م، صفحه 14 ـ 15.
15. دکتر لویس عوض، محقق مسیحی مصری که از مخالفین سید جمال الدین اسدآبادی است، پس از این که به تحصیل سید در نجف اشاره می کند، می نویسد: «شیخ انصاری برای جلوگیری از اجرای توطئه علیه جمال الدین او را در سال 1270 هـ در 16 سالگی به هند فرستاد. ولی در منابع دیگر می خوانیم که سید دو یا سه سال بعد از تاریخ فوق به هند رفته است…» (تاریخ الفکر المصری الحدیث ج 1، صفحه 23 چاپ قاهره 1986 م) و تقی زاده هم معتقد است که: «سید در هیجده سالگی به هندوستان سفر کرد…» (سید جمال الدین اسدآبادی رهبر نهضت آزادی خواهی ایران، چاپ سوم، به کوشش و مقدمه نگارنده، صفحه 5، چاپ قم. 1350).
16. دوره خوف و وحشت یا سیاحتنامه سیاح محلاتی، صفحه 149
گویا بعضی ها در نجف به سید گفته بودند که او مهدی موعود است. و عده ای هم در صدد قتل او بر می آیند که مرحوم شیخ مرتضی انصاری هم برای جلوگیری از آشوب و دور ساختن سید از توطئه نادانان، او را همراه یکی از معتمدین به هند می فرستد…
17. رجوع شود به نقباء البشر، ج 1 صفحه 119، چاپ نجف و نیز: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری چاپ سوم صفحه 305 و معنی حدیث الغدیر، چاپ قم، 1398، مقدمه نگارنده صفحه 6 ـ 9 (خاطره ای هم از شیخ آقا بزرگ تهرانی دارم که در بخش ملحقات همین مقاله نقل خواهد شد).
18. بحث ارزنده شیخ آقا بزرگ تهرانی درباره سید جمال الدین را که با عنوان «السید جمال الدین الهمدانی» در جلد اول نقباء البشر آمده است برای تکمیل بحث، ترجمه کرده و به طور جداگانه در همین نشریه می آوریم.
19. یادنامه سید جمال الدین اسدآبادی، ج 1، چاپ اول، صفحه 27، مقاله استاد محمدرضا حکیمی. این یادنامه به کوشش نگارنده در سال 1354 در قم منتشر گردید به امید آن که همراه مقالات جلد دوم، یک جا و به مناسبت یکصدمین سال رحلت سید، ـ 1414 هجری ـ منتشر گردد!.
20. در این دیدار با شیخ آغابزرگ تهرانی، اجازه نامه روائی به نام نگارنده از سوی ایشان صادر شد که متن و ترجمه آن را در بخش ملحقات در آخر این مقاله خواهید خواند.
21. نگارنده از سال 1338 با مرحوم صفات الله جمالی، نوه خواهری سید، آشنایی و مکاتبه داشتم و در سال 1344 سفری به همدان و اسدآباد کردم. در این سفر، تعدادی از کتب چاپی یا مخطوط ـ از جمله مجموعه مقالات سید جمال الدین به فارسی ـ و چند عکس و سند را به این جانب اهداء نمود که به موقع از آنها استفاده خواهد شد او کتابی درباره سید دارد که نخست در تهران چاپ شده بود و در سال 1350، به کوشش نگارنده تحت عنوان: «اسناد و مدارک درباره سید جمال الدین اسدآبادی» توسط مؤسسه مطبوعاتی طباطبائی قم، چاپ و منتشر گردید. این کتاب در واقع مکمل کتاب مرحوم لطف الله اسدآبادی درباره شرح حال و آثار سید جمال الدین است.
شاید بیش از 25 نامه بین من و ایشان ردوبدل شده است که یکی از نامه های وی، همراه یک عکس، و یک سند (صفحه اول تفسیر صافی که توسط سید به پدرش اهداء شده است) در بخش «ملحقات» این مقاله خواهد آمد.
22. از جمله در: المآثر والآثار: 159 / طبقات اعلام الشیعه ـ قرن چهاردهم 1: 376 / اعیان الشیعه 43: 342 / معجم رجال الفکر والادب فی النجف: 356 / زندگانی و شخصیت شیخ انصاری: 14 / تاریخ قم فیض: 18 / تاریخ دارالایمان قم: 30 و 122 / سفرنامه قم افضل الملک: 81 / تحفه الفاطمیین 1: 424 / مختار البلاد: 258 ـ 259 / رجال قم: 151.
23. الذریعه ج 10: 203.
24. مختار البلاد: 102 / انجم فروزان: 101.
25. یادداشت مکتوب و چاپ نشده آقای مدرسی طباطبائی در نزد نگارنده موجود است.
26. این هر دو نامه گرچه تاریخ ندارد لیکن مربوط به سال های 1307 ـ 1308 است.
27. متن هر دو نامه در متن مقاله نقل شد.
28. اصل نامه در ملحقات همین مقاله آمده است.
29. مجله حوزه، شماره 30 مورخ اسفند 67 گفتگو با آیت الله حسینی همدانی صفحه 34 ـ 35.
30. ثلاثه من اعلام الحرّیه: جمال الدین الافغانی، محمد عبده، سعد زغلول تألیف قدری قلعه چی چاپ جدید، دارالکتاب بیروت، صفحه 31 و: «دفاع از سید جمال الدین حسینی»، تألیف نگارنده، چاپ قم، 1343، صفحه 13. دیوان اشعار سید محمد سعید حبوبی بالقب: «اشعر شعراء الشرق امس و اکبر علمائه الیوم» در 1331 هـ در بیروت با مقدمه و توضیحاتی از شیخ عبدالعزیز جواهری، چاپ شده است.
31. «نهضت های اسلامی در صد سال اخیر» از شهید مرتضی مطهری، چاپ نهم، صفحه 33 ـ 34.
32. در نشریه فلسفی «جاویدان خرد» شماره اول سال اول، مورخ 1354 و شماره اول سال دوم مورخ 1355، چاپ تهران.
33. مجله «حوزه» شماره 30، صفحه 30 تا 60 مورخ اسفند 1367. چاپ قم
34. دایره المعارف الاسلامیه الشیعیه، حسن الامین، ج 2 چاپ بیروت 1394 هـ ، جزء ششم صفحه 24، به نقل از مجله العرفان، سال 29، صفحه 159.
35. مجله حوزه شماره 30 صفحه 40 و 41
36. کتاب «مسئله حجاب» چاپ دوم، صفحه 139 ـ 140.

منبع : فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر جلد 1

مطالب مرتبط

image-news105

استمرار مبارزه پس از تبعید سید جمال‏ الدین از ایران

image-news105

سید جمال‌الدین و علم زدگی

image-news105

سید جمال و حرکتهای اسلامی معاصر

image-news105

‌راه رهایی مشرق زمین ازدیدگاه سید جمال الدین

image-news105

سید جمال الدین و وحدت اسلامی(بخش اول )