دکتر آذرشب: زبان تمدن اسلامی هم «فارسی» است و هم «عربی»
محمدعلي آذرشب در نشست «بررسی آموزش زبان عربي در ايران» گفت: زبان عربي ارتباط كاملي با فرهنگ و تمدن و هويت ما دارد.
محمدعلی آذرشب در نشست «بررسی آموزش زبان عربی در ایران» گفت: زبان عربی ارتباط کاملی با فرهنگ و تمدن و هویت ما دارد. زبان عربی مانند دیگر زبانهایی که به آن میپردازیم نیست. این زبان با شخصیت تاریخی ما پیوندی ناگسستنی دارد.
نشست «بررسی آموزش زبان عربی در ایران» 30 شهریور ماه در سرای اهل قلم خانه کتاب با حضور عیسی متقیزاده و بتول مشکینفام برگزار شد.
محمدعلی آذرشب، در این نشست گفت: موضوع آموزش زبان عربی فراتر از کتاب درسی است. به گمانم این موضوع مربوط به هویت ماست. ما یک بحران هویتی داریم که تنها مربوط به ایران نیست و به جهان اسلام بازمیگردد. زمانی استاد آذرنوش میگفتند مردم ایران نسبت به استاد زبان عربی سطحی نگاه میکنند.
وی افزود: کشورهای اسلامی نسبت به زبان عربی توجه و عنایت خاصی ندارند. در ایران این موضوع پررنگتر است و دلیلش آن است که از آغاز قرن هجدهم میلادی موج عظیمی ضد زبان عربی در کشور راه افتاد. این موج به دست روشنفکرانی راه افتاد که از قفقاز و آسیای میانه آمدند و به نوعی میخواستند عربی زدایی کنند. روشفکری در آن دوره میگفت بزرگترین نکبت ایران این است که زبانش با زبان عربی آمیخته شده و تا زمانی که فارسی را در مقابل عربی پالایش نکنیم همین بدبختیها را داریم.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در مقابل این نگاه پیشنهاد شهید مطهری در مقابل خدمات متقابل ایران و اسلام قرار داشت. گفتمان شهید مطهری بر این اساس بود که وقتی شما علیه زبان عربی میجنگید در واقع با اسلام میجنگید و شما اشتباه میکنید که ملیت را در مقابل اسلام قرار میدهید در حالی که اسلام به ایران و ایران به اسلام خدمت کرد.
آذرشب اضافه کرد: رابطه بین ملیت و دیانت باعث میشود که هم ملیت پیشرفت کند و هم دیانت اما اگر آن دو را در مقابل یکدیگر قرار دهیم هر دو باختهاند. یکی از مباحث مهمی که وجود دارد مساله هویتی است. راهکار این موضوع آن است که زبان فارسی و زبان عربی به عنوان زبان تمدن اسلامی قلمداد شوند نه به عنوان زبان ملی و ناسیونالیستی. به عبارت دیگر زبان عربی فقط زبان عربها نیست و زبان حوزه تمدنی اسلامی است؛ از تنگه در مراکش تا جاکارتا در اقصی شرق.
این پژوهشگر توضیح داد: زبان تمدن اسلامی عربی و فارسی است و چنانچه عربها زبان عربی را زبان قومی قرار دادهاند شکست خوردهاند. چرا که زبان عربی با این کار آنها از یک پشتوانه عظیم تمدنی محروم میماند. زبان فارسی هم زبان فارسها نیست. در هندوستان مستحضر هستید که زبان فارسی کاربرد دارد یا در ترکیه و آسیای مرکزی. در واقع در این نقاط زبان علمی و فرهنگی مردم فارسی بود. اغلب کتیبههای مهم هند به زبان فارسی است، اغلب کتیبههای مهم زبان ترکیه به زبان فارسی نوشته شده است. اخیراً کتابی به نام «کتیبههای بنگلادش» چاپ شد که نشان میدهد قریب به اتفاق آنها به زبان فارسی نگاشته شده است. این امر نشان میدهد که زبان فارسی از چارچوب ملیت خارج شده و به عنوان زبان تمدن اسلامی استقرار یافته است.
وی اضافه کرد: بزرگترین خدمتی که امروز میتوانیم برای زبان فارسی انجام دهیم این است که تبلیغ کنیم زبان تمدن اسلامی است. به همین دلیل امروز در دانشگاههای جهان عرب این زبان تدریس میشود. زبان فارسی در سوریه، عربستان سعودی به عنوان رشته تدریس میشود و در قاهره کل دانشگاههایش تا سطح دکتری زبان فارسی را تدریس میکنند. در واقع کسی که میخواهد با میراث جهان اسلام آشنا شود از یادگیری زبان فارسی بی نیاز نیست. زبان عربی نیز در جهان امروز چنین ویژگیهایی دارد. اما تضادی تاریخی بین تازیها و فارسها داریم. این تضاد از زمان آل بویه و جنگ صفویها و عثمانیها تا جنگ تحمیلی خانمانسوز عراق علیه ایران ادامه داشته و دارد. اینها آثار روانی در وجود انسانها به جای میگذارد. وقتی ما با عربها در تضاد هستیم با زبان عربی هم در تضادیم و این موضوع موضوعی واقعی است.
آذرشب گفت: امروز شبکههای تلویزیونی خارجی به این اشاره میکنند که زبان عربی زبان تازیهاست. یعنی اغلب کتابهای تاریخ ادبیات به عربها میگویند تازی و مثلاً نمیگویند فتح عربها بلکه مینویسند حمله اعراب به ایرانیها. این حمله را به عنوان حملهای وحشیانه تلقی میکنند و به هر حال میگویند کتابسوزی انجام دادهاند. این سخنها تأثیرات خودش را بر روان و اندیشه جوانان ما گذاشته و در حال حاضر هم بیشتر میشود و حتی شبکههای اینترنت نیز در همین راستا تبلیغ میکنند. بنابراین جوی ضد عربی در ایران داریم. دانشجویی از تاجیکستان رسالهای برای مقطع دکتری خود با عنوان «موضعگیریهای روشنفکری ایران علیه زبان عربی» نوشته است.
وی ادامه داد: متأسفانه ما جهان عرب را از زبان مسوولان جهان عرب میشناسیم. یعنی گویی جهان عرب عبارت است از شیخ زائد و مرسی و دیگران. در حالی که جهان عرب چیز دیگری است. از اینکه چه مجامعی در جهان عرب وجود دارد و چه رسالههای دکتری درباره ایرانشناسی نوشته میشود و چه مجلههای علمی و پژوهشی در سطح بالا درباره ایران منتشر میشود، اطلاعی نداریم. من مرکزی تأسیس کردم به نام مرکز مطالعات فرهنگی ایران و عرب. هر جا رفتم تا نهادی از آن پشتیبانی کند کسی را نیافتم جز یکجا. آنجا مرا خوب تحویل گرفتند و گفتند شما در زمینه غربشناسی چه کار میکنید؟ مگر شما مرکز مطالعات فرهنگی ایران و غرب نیستید. آن مسوول فکر کرد که به جای عرب نوشته شده غرب!
این استاد دانشگاه افزود: این بحران هویتی حتی درباره زبان فارسی هم تأثیر خودش را به جا گذاشته است. نمیدانم دلبستگی این نسل نسبت به زبان فارسی به همان مقداری است که قبلاً بود یا نه. امروز زبان فارسی هم به دلیل همان بحران هویتی تضعیف شده است.
عیسی متقیزاده نیز در این نشست گفت: موضوع آموزش زبان عربی موضوعی بسیار مهم است. نکاتی که دکتر آذرشب به آن اشاره داشتند ناشی از مشکلات متعددی است که ما با آنها دست و پنجه نرم میکنیم. موضوع آموزش زبان عربی در ایران به یک آسیبشناسی جدی نیاز دارد. یک آسیبشناسی میتواند نقاط قوت و ضعف ما و فرصتها و تهدیدها را تبیین کند. وقتی میگوییم نقاط قوت و ضعف مربوط به ما میشود.
وی افزود: ما باید به این چهار کلید واژه تکیه کنیم. در مدیریت راهبردی اگر بخواهند موضوعی را آسیبشناسی کنند به این چهار مورد اشاره دارند. با آسیبشناسی جدی باید راهبردی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت طراحی شود. من 17 سال مسوول دپارتمان تألیف کتابهای درسی بودهام و حدود 9 سال است که در دانشگاه تربیت مدرس تدریس میکنم و در حال حاضر نیز مسوول دانشکده علوم انسانی هستم. در واقع با پرسش های متنوع میتوان این موضوع را تبیین کرد. مولوی شعری دارد که میگوید «هم سوال از عشق خیزد هم جواب» و من با اجازه بزرگان می خواهم واژهای را جایگزین کنم و بگویم «هم سوال از علم خیزد هم جواب».
منبع: ایبنا