امام موسى صدر مجدّدى در عالم فقه
پرسش: به نظر حضرت عالى، ويژگيهاى بارزى كه در امام موسى صدر وجود داشت چه چيزهايى بودند؟
آیت الله شیخ محمدابراهیم جنّاتى
پرسش: به نظر حضرت عالى، ویژگیهاى بارزى که در امام موسى صدر وجود داشت چه چیزهایى بودند؟
پاسخ: من در این وقت محدود، مى توانم نظریات خود را در مورد امام موسى صدر حفظه الله، در دو مور بیان نمایم. محور اول مربوط به بعد علمى و اجتهادى ایشان و محور دوم مربوط به بعد اخلاقى و اجتماعى ایشان. اما در بعد اول، تردیدى نیست که او یکى از صاحب نظران و اندیشمندان و عالمان بزرگ جهان اسلام بود. ایشان در بیشتر علوم تخصص و تبحر داشتند، و درنتیجه جامعیتى که داشتند از مفاخر جهان اسلام به شمار مى آمدند. همه محققان و دانشوران و پژوهشگران بروشنى این ویژگى را در ایشان مى دیدند که امام موسى، عالمى است نواندیش و نوپرداز. من به عنوان نمونه، نظریه او را در طهارت ذاتى اهل کتاب، که هنوز در عصر ما کسى قایل نبود، مثال مى زنم. ایشان پیش از آنکه مرحوم آیت الله العظمى آقاى حکیم بر طهارت ذاتى اهل کتاب فتوى صادر کند، قائل به طهارت ذاتى کفار اهل کتاب شد. همین مسئله نمایانگر این است که ایشان داراى قوه استنباط و اجتهاد از ادله و عناصر استنباطى بوده است. او مطابق این نظریه خود نیز عمل کرد. روزى به دلیلى به یک بستنى فروشى مسیحى مى رود و از بستنى او مى خورد. این عمل ایشان از یک سو موجب خوشحالى مردم، اعم از مسیحى و شیعه و سنى و دروزى شد. مردم در آن محل اجتماع کرده بودند و بعد از اینکه امام صدر از آنجا خارج شد، مردم شعارهاى بسیار جالبى در تأیید وى سر دادند و شدیداً ابراز احساسات کردند. ولى از سوى دیگر، برخى از افرادى که با ایشان از روى حسد و عناد دشمنى داشتند، این نظریه و کار او را نقطه ضعف تلقى نموده، از آن به عنوان حربه و وسیله اى علیه او استفاده کردند. تبلیغات زیادى علیه ایشان درمیان مردم انجام گرفت و این وضع ادامه یافت تا آنکه مرحوم آیت الله العظمى آقاى حکیم، در همان ایام بعد از مراجعت از سفرى که به لندن کرده بود، فتوى بر طهارت ذاتى اهل کتاب را صادر کرد. موقعى که این فتوى پخش شد و به گوش مردم لبنان رسید، مقام و شخصیت امام موسى در لبنان چندبرابر شد و اهل حسد و بى سوادها و مقدس مآبهاى بى مایه کاملاً از صحنه خارج شدند. البته علیه مرحوم آقاى حکیم هم در نجف اشرف، برخى از مقدس مآبها و فقیه نمایان قیام کرده بودند و مى گفتند که این چه فتوایى است که از او صادر شده است. بنده هم در همان زمان نظریه امام موسى و آقاى حکیم را براساس مبانى و عناصر استنباطى مورد بررسى قرار دادم و دیدم که از نگاه فقه اجتهادى به گونه اى واضح و روشن مى توان طهارت ذاتى اهل کتاب را ثابت کرد. مطالبى را در این زمینه نوشتم و آنها را در ضمن مجموعه اى قرار دادم و به عنوان طهاره الکتابى فى فتوى السید الحکیم در همان زمان چاپ و منتشر کردم. این نوشته تا به حال چندین بار در عراق و لبنان تجدید چاپ شده است.
اما بعد اخلاقى و اجتماعى امام موسى که محور دوم صحبتهاى من است. ایشان در این زمینه ها هم داراى ویژگیهاى بسیارى بود که بجاست برخى از آنها را ارائه دهم. اولاً: براى اندیشه ها و افکار همه عالمان و پیروان ادیان و مذاهب اسلامى احترام قائل بود.
ثانیاً: مسائل نظرى و دینى را در نشستهایى که با پیروان ادیان و مذاهب داشت، در جوّى سالم و آرام و صمیمى و به دور از جمودات و تعصبات فکرى و عوامل ذهنى و خارجى طرح مى کرد.
ثالثاً: از حسن نیت، دید وسیع، بردبارى و رعایت ادب در مقام مخاطب برخودار بود که من بارها این خصیصه را هم در نجف اشرف و هم در لبنان از ایشان مشاهده کردم.
رابعاً: در مقام نقد آرا و افکار برخى از عالمان ادیان و مذاهب اسلامى در مجالس بحث، تا دلیل قاطعى نداشت آن را مطرح نمى کرد.
خامساً: از آراء و نظریات اهل ادیان و آشنایى با نقاط و ضعف آنها آگاه بود.
سادساً: بر این اعتقاد بود که همه پیروان ادیان و همه پیروان مذاهب باید در لبنان به گونه اى متساوى از مزایا برخوردار باشند.
سابعاً: سعى و کوشش در مطرح کردن مسائل مشترک بین ادیان و مذاهب اسلامى و مطرح نکردن مسائل اختلافى داشت که طرح آنها باعث ایجاد حساسیت مى گردد.
ثامناً: در جلسات پیروان ادیان و مذاهب براى سخنرانى شرکت میکرد و خصوصاً در جلساتى که به عنوان ترحیم کسى تلقى مى شد، اعم از اینکه متوفى مسیحى، دروزى، سنى، شیعى یا غیر اینها بود. حضور مى یافت.
سخنرانى او داراى شرایط لازم بود، از قبیل شناخت مخاطبین، اقتضاى حال، مطالب مفید براى همگان، جملات روان و کلمات آشنا و نزدیک به فهم.
این ویژگیها بود که وى را قادر ساخت در لبنان، به زیباترین وجه، همه پیروان ادیان و همه پیروان مذاهب و مسلکهاى گوناگونى را که در لبنان زندگى مى کنند مجذوب و شیفته خویش کند. بزرگان ادیان از بلاد دور و نزدیک به دیدار او شتافتند. نشست هاى او در مجلس شیعى اعلى همواره کانون گفتگوهاى جالب و مفیدى هم در زمینه ادیان و هم در زمینه مذاهب اسلامى بوده است و من چندین بار خود در مجلس شیعى اعلى شاهد این جلسات بودم. مسیحیان و شیعیان و اهل سنت و دروزیهاى لبنان واقعاً امام موسى را از جان و دل دوست مى داشتند. من در آن زمان براى تغییر آب و هوا حدود یک ماهى به لبنان رفته بودم و در قماطیه منزل داشتم. در قماطیه و کیفون و بیروت و عرمصالیم و نبطیه که دوستانى داشتم، با مردم رفت و آمد مى کردم. دیدم که در حدّ فوق تصور مردم به ایشان اظهار علاقه مى کردند. شبى که ایشان به قماطیه تشریف آوردند، دیدم که مردم مسیحى و مسلمان و غیره از شادى سر از پا نمى شناختند، خلاصه همه بر این اعتقاد بودند که وجود او در لبنان، که مرکز پیروان ادیان و مذاهب مختلف است، یک امر ضرورى است. آنها بر این اعتقاد بودند که نظیر امام موسى صدر را ندیده اند و نخواهند دید.
پرسش: به نظر شما راز این همه موفقیت و محبوبیت امام موسى صدر درمیان مردم چه بود؟
پاسخ: به اعتقاد من، شیوه تبلیغى ایشان واقعاً کم نظیر بود. شیوه هاى تبلیغى نیز درست همانند شیوه هاى اجتهاد در طول اعصار تکامل پیدا کرده اند. ما نمى توانیم شیوه هاى 1300 سال قبل را امروز در تبلیغاتمان به کار ببریم. شیوه هاى تبلیغاتى تغییر کرده اند و امروز حتى روش تبلیغى صدا و سیما نیز هنوز ناقص است. بعضى از آقایان دوست دارند که همین روش تبلیغى که اینجا در مسجد صفائیه قم استفاده مى شود، در لبنان نیز مورد استفاده قرار بگیرد! خوب، این نمى شود! مخاطبین اینجا و آنجا که یکى نیستند! امام موسى مخاطبین خود را مى شناخت و مى دانست که با مخاطب خود باید با چه شیوه اى صحبت کند. روش تبلیغ ایشان متناسب با زمان و مکان بود. مى دانست که چگونه صحبت کند که دروزى خوشش بیاید، مسیحى خوشش بیاید، مثلاً یهودى خوشش بیاید، مسلمان ها خوششان بیاید و…. تبلیغ شیوه خاص مى خواهد. ما نمى توانیم همان شیوه اى را که اینجا و در قم به کار مى بریم، در آنجا نیز تجویز کنیم. امام موسى تمام تبلیغاتشان و تمام برخوردهایشان و تمام اجتماعیاتشان مطابق با شرایط زمان و مکان بود. و به همین علت هم طبیعى بود که پیشرفت کند. اصلاً امام موسى برق آسا پیشرفت مى کرد و به جلو مى رفت. کار به جایى رسید که یک وقت شارل حلو، رئیس جمهور وقت لبنان در ماشین امام موسى برایشان باز مى کرد. یک چنین مقام و شخصیتى پیدا کرده بودند. اینقدر محبوب بود. مردم همه فدایى ایشان بودند.
شیوه هاى تبلیغاتى ایشان، برخوردهایشان با مردم، اخلاقیات ایشان همه را جذب کرده بود.
ببینید، من خودم در حوزه ها بزرگ شده ام، من الآن 60 سال است که در حوزه ها هستم. 25 سال تمام در نجف بودم. من از نزدیکترین افـراد بـه مراجع
ـ مرحوم امام، مرحوم شاهرودى، مرحوم آقاسید عبدالهادى شیرازى، مرحوم آقاى حکیم و… ـ بودم. درسهاى همه این آقایان را رفته ام و همه اش با اینها بودم و به تمام خصوصیات این آقایان آشنایى دارم. آخوند و ملا و عالم زیاد دیده ام، متدین زیاد دیده ام، در روحانیت انسانهاى اخلاقى و اجتماعى زیاد دیده ام. ولى کسى که واجد همه این شرایط یکجا باشد را کم دیده ام. مثلاً یکى خیلى ملاست اما اخلاقش خوب نیست. یکى اخلاقش خوب است اما اجتماعیاتش ناقص است و سؤتصرف دارد.
الآن مشاهده مى کنید که بعضیها با سؤتصرفاتشان خود را از بین مى برند. یک تصرف بیجایى مى کنند و به خود ضربه مى زنند. بنابراین کسى که هم عالم و دانشمند باشد، هم اخلاقى باشد، هم اجتماعیاتش خوب باشد، هم متدین باشد و هم شیوه هاى زندگیش در همه ابعاد و جهات متناسب با شرایط زمان و مکان باشد، چنین افرادى را واقعاً خیلى کم داریم و امام موسى یکى از این افراد بود. یعنى خصوصیات اصلى امام موسى همین بود و به همین علت هم اینطور درمیان مردم محبوبیت پیدا کرد. والا اگر ایشان این خصوصیت را نمى داشت ممکن نبود به این موفقیت برسد. خوب مرحوم شیخ محمدجواد مغنیه هم یک شخصیت علمى بود. پدر شیخ جعفر صادق (خواهرزاده مرحوم مغنیه) یک شخصیت علمى بود. اصلاً آل صادق همه از شخصیتهاى لبنان بودند. امام موسى در زمان اینها به لبنان مى رود و همه اینها مغلوب ایشان مى شوند و تحت الشعاع قرار مى گیرند. یعنى اعمال ایشان و کارهاى ایشان به گونه اى مردم را شیفته کرده بود که همه چهره ها و شخصیتهاى دیگر تحت الشعاع قرار مى گیرند و بعضى اصلاً به طور کامل کان لم یکن مى شوند. همین مسئله باعث شده بود تا عده اى از ایشان ناراحت شوند. خوب بلندپروازى نداشت، زندگى زاهدانه اى داشت و نقطه ضعفى از نظر مادى از ایشان دیده نشد. برخوردهاى ایشان چنان بود که در دل مردم جاى گرفت و مردم احساس کردند که این فرد به دردشان مى خورد. مردم هر سرّى که داشتند، ایشان را امین به خود مى دانستند. کسانى که اسرارى داشتند با ایشان درمیان مى گذاشتند. مردم مى دیدند که ایشان از مردم است و مردم هم از ایشان اند.
در سخنرانیهایى که براى مردم مى کرد به قدرى ابراز محبت و احساسات مى کردند که اصلاً معرکه بود. سنّیها در مورد ایشان مى گفتند: کانّه سیدنا عمر!، شیعه ها مى گفتند کانه سیدنا على! و مسیحیها مى گفتند: کانّه سیدنا مسیح! واقعاً هم همین طور بود. سنى ها همان گونه که به عمر علاقه دارند به امام موسى نیز علاقه داشتند. شیعه ها همانقدر که به حضرت على(ع) علاقه داشتند به امام موسى نیز علاقه داشتند. مسیحى ها همان گونه که به حضرت مسیح(ع) علاقه داشتند به امام موسى نیز علاقه داشتند. امام موسى هیچ بدخواهى درمیان توده مردم نداشت. خلاصه شیوه عمل و شیوه برخورد و روش تبلیغ ایشان، همه جدید بود و متناسب با شرایط زمان و مکان بود. مردم همه ایشان را درحدّ اعلى دوست مى داشتند.
پرسش: به نظر شما، اگر آقاى صدر از حوزه خارج و وارد دنیاى سیاست نمى شدند، مى توانستند در حوزه و عرصه هاى فکر و اندیشه نیز به همین شکل گل کنند؟
پاسخ: آقاموسى زمانى که به تحصیلات حوزوى اشتغال داشت، سرآمد همه دوستان و هم دوره اى هایش بود. ایشان در نجف که بود از همه جلوتر بود و در قم هم شنیدم که از همه جلوتر بود. امام موسى از فضلاى بسیار خوب نجف اشرف بود و خیلى هم معروف بود. ایشان از فضلاى مشار بالبنان بود و خصوصاً معروف بود به اینکه افکار جدید دارد. البته همه اینها مربوط به زمان تحصیل ایشان بود و متأسفانه وقتى فراغت از تحصیل پیدا کرد و نوبت آن رسید که دیگر افکارش در حوزه مطرح شود، حوزه را رها کرد و رفت به لبنان. من در این مسئله هیچ شکى ندارم که اگر ایشان الآن مى بود از همه جلوتر بود. یعنى با آن مواهبى که خداوند به او داده بود (آن استعداد و ذوق و پشتکار و این امتیازاتى که داشت) اگر الآن بود، واقعاً مى توان گفت که در حوزه ها نظیر نمى داشت.
قم ـ تیر ماه 1374
منبع :فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر