از ذخایر عالم تشیع

image-article200

اوايلى كه ما در حوزه علميه قم بوديم، مرحوم آيت الله صدر (پدر حاج آقاموسى) از مراجع سه گانه حوزه بودند.

آیت الله شیخ على مشکینى

اوایلى که ما در حوزه علمیه قم بودیم، مرحوم آیت الله صدر (پدر حاج آقاموسى) از مراجع سه گانه حوزه بودند. مراجع سه گانه عبارت بودند از: مرحوم آقاى حجت، مرحوم آقاى خوانسارى و مرحوم آقاى صدر. من مدت مختصرى در اواخر عمر مرحوم آقاى صدر موفق شدم که به درس ایشان بروم. او را مردى وارسته و خطیب و عالمى که به اصطلاح امام امت(رض) عامل به فقه سنتى و استنباط صاحب جواهرى بود یافتم. من ایشان را واقعاً داراى اخلاق اسلامى و انسان کاملى دیدم و در آن مدت قلیل، فریفته اخلاق و فضایل ایشان شدم. آن حالات ایشان در روحیه من اثر بسیار گذاشته است. انسانى این همه متواضع و فروتن، آن هم با آن مراحل علمى ـ اجتماعى کم دیده بودم. به خاطر دارم که در مسجد بالاسر، به مناسبت شهادت یکى از ائمه مجلسى برقرار شده بود. همه جمع شده بودند و بنا بود مردى به نام حاج میرزاعلى اصفهانى به منبر رود. ایشان دیر کردند. آقاى صدر خودشان گاه گاهى صحبت مى کردند و مقدارى لهجه عربى هم داشتند. گفتند که حاج میرزاعلى دیگر نمى آید. آقاى صدر که رئیس مجلس و برگزارکننده آن بودند، خود به بالاى منبر رفتند. هنوز ننشسته بودند که حاج میرزاعلى از در آمد. مرحوم صدر بلافاصله از پله هاى منبر پایین آمدند و در همان جلوى منبر بر زمین نشستند. ایشان این قدر متواضع بودند و چنین اخلاقى داشتند.
هنگام تدریس، هرکس اشکالى مى کرد خوب متوجه مى شدند، خوب فکر مى کردند و خوب جواب مى دادند. خلاصه آنکه من ایشان را متخلق به اخلاق الله و متعبد به آداب الله یافتم (رض) و پیوسته از خدا مى خواهم ذره اى از این مقام عظیم به ما عنایت بفرماید.
اما فرزند برومند ایشان آقاى موسى صدر. من ابتدا باید بگویم که هرکس در مورد ایشان به نیکى سخن بگوید، مقام و منزلت خود را بالا برده است. آقاى صدر از شاگردان خوب مرحوم داماد هستند. عده اى از فضلاى معروف به درس مرحوم داماد مى رفتند. آقاى داماد(رض) معروف بودند به دقت نظر و بسیارى از فضلاى خوب و حاذق در درس ایشان شرکت مى کردند و یکى از ممتازین این ممتازان، امام موسى صدر بودند (که اگر زنده هست خدا حفظش کند و اگر نه خداوند رحمتش کند). در درس حاذق بود، محقق بود، صحبت مى کرد و اشکال مى گرفت. هم بحثهاى خوبى داشتند که یکى از آنها مرحوم بهشتى بود. ایشان در دوران طلبگى معروف بودند. او مورد توجه و مورد احترام طلاب بود. ایشان از نظر علمى میان افرادى که با هم درس مى خواندند برجسته بودند و اگر از همه بالاتر نبودند، از کسى هم کمتر نبودند. در افق بالایى قرار داشتند و امتیازى دیگر که داشتند این بود که در دانشگاه تهران هم تحصیل کردند. ایشان از فضلا و بزرگان بودند و همان وقتها من معتقد بودم که داراى قدرت استنباط احکام هستند.
در سفرى که به ایران آمده بودند به زیارتشان رفتیم. در آن جلسه ایشان مطالبى فرمودند که براى طلبه هاى آن روز شاید خیلى موجه نبود. و اما بعد از پیروزى انقلاب اسلامى ایران مفهوم صحبتهاى آن روز ایشان روشن شد. پس از قیام و نهضت حضرت امام(رض) طلبه هاى ایران خطشان تغییر کرد و به سیاست روى آوردند و به اصطلاح سیاست را با دیانت همراه نمودند. آقاى صدر در لبنان سعى داشتند تا دیانت را با سیاست توأم کنند. در ایران بعد از انقلاب این مسئله به راحتى امکان پذیر بود در حالیکه در لبنان با مشکلاتى همراه بود. ایشان این مسئله را پى ریزى مى کردند که روزى در لبنان یک حکومت الهى و اسلامى تشکیل گردد، همان طور که در ایران تشکیل گردید. ایشان سیاست و دیانت را توأم کردند و به دنبال تشکیل یک حکومت اسلامى درست در لبنان بودند. دشمن نمى خواست در لبنان چنین فردى وجود داشته باشد. اگر ایشان تا به حال بودند، به انقلاب اسلامى ایران خدمات شایانى مى کردند، ارتباط ما با لبنان و بلاد عربى قوى تر مى بود و دشمنان لبنان نمى توانستند این بازیها را برپا کنند. مسلماً اگر آقاى صدر مى بود، جلوى این اتفاقها را مى گرفتند و به همین دلیل اسرائیل هم یکى از دشمنان ایشان بود.
ما مقام امام موسى صدر را خیلى بالا مى دانیم. ایشان را انسانى متدین به دیانت الهى و مردى که سیاست و دیانت، هردو را مى فهمید، مى شناسیم. من به ایشان خیلى علاقه داشته و دارم و باید بگویم که آقاى صدر از ذخایر عالم تشیع بودند. ایشان یکى از پرارج ترین انسانهاى عالم تشیع بودند.
یکى از جهتهاى مهمى که بعدها ملتفت آن شدیم، مظلومیت ایشان بود. بنده معتقد هستم که مظلومیت ایشان غیر از مظلومیت شهدایى است که ما داریم، مثل مرحوم سیدمحمدباقر صدر، مرحوم آقاى مطهرى، مرحوم آقاى بهشتى، مرحوم باهنر و… مظلومیت ایشان بالاتر از مظلومیت آنها بود. براى اینکه این آقایان شهید شدند و همه آن را به رسمیت شناختند و در ایام سوگوارى عرض ادب کردند و به هنگام شهادتشان مجالسى برپا نمودند و تا حدى حق شهادت این آقایان ادا شد اگرچه نه کاملاً، چون نمى توان گفت حق شهداء ادا گردیده است، اما مظلومیت ایشان به حدى بود که اصلاً شهادت و یا عدم شهادت شان، هیچ کدام اعلان نگردید. مظلومیت ایشان طورى است که کسى به یاد نمى آورد، دعا نمى کند و مجلس نمى گیرد. واقعاً مظلوم هستند. من دلم براى ایشان خیلى مى سوزد و گاه گاهى که شهداء به نظرم مى رسند، ایشان بیش از دیگران در نظر من جلوه مى کنند. ایشان مرد وارسته اى بودند. من فکر مى کنم ایشان از دنیا رحلت کرده اند و به شهادت رسیده اند. اگر چه از خدا مى خواهم این فکر من خطا باشد و ایشان بازگردند، درست مثل این است که حضرت عیسى پیدا شده و یک نفر را براى ما زنده کرده است. اگر احتمال زنده بودن ایشان باشد، باید کوشید و این احتمال را تعقیب کرد. ما به ایشان ارادت داشتیم و مقام ایشان را بالا مى دانیم. من معتقدم روزى که ان شاءالله حضرت صاحب الامر(ع) قیام فرمایند، یکى از کسانى که در ارتش آن حضرت مقام والایى خواهند داشت، امام موسى صدر است.
18/4/70

منبع : فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر

مطالب مرتبط

image-article100

‏یادی از استاد مسلّم حوزه های علمیۀ تبریز مرحوم حاج میرزا کامران (رضوان الله علیه)‏

image-article100

جستارهایی در مبارزات آیت‌الله‌ العظمی گلپایگانی در انقلاب اسلامی ایران‏

image-article100

زندگانی من

image-article100

‏نگاهی کوتاه بر زندگی، آثار و مبارزات آیت الله العظمی خوئی(قده)‏

image-article100

یادواره آیت الله سید محمد صادق لواسانی