آخرین سند به خط شهید نواب صفوى

image-article203

در پايان اين «يادواره»، آخرين دفاع شهيد نواب صفوى را كه به خط خود او است، مى‌آوريم.

به قلم استاد سید هادی خسروشاهی

در پایان این «یادواره»، آخرین دفاع شهید نواب صفوى را که به خط خود او است، مى‌آوریم. این قسمت را براى ثبت در تاریخ و نیز آگاهى نسل جوان نقل‌‌مى‌کنیم:
وزارت جنگ اداره دادرسى ارتش 28/9/34
نام و شهرت بازجو: کیهان خدیونام و شهرت متهم: غیرنظامى، سید مجتبى نواب صفوىسیزدهمین جلسه تحقیقات در ساعت 30/18 شروع شد.
س: اتهام شما توطئه به منظور برهم زدن اساس حکومت و تحریص مردم به مسلح شدن برضد قدرت سلطنت و تشکیل جمعیتى که مرام و رویه آن ضدیت با سلطنت مشروطه ایران بوده است و قاچاق اسلحه و مهمات مى‌باشد، به عنوان آخرین دفاع اگر مطلبى دارید بنویسید.
ج: چون قانون اساسى ایران بحمدالله متکى بر قوانین قرآن و اسلام است و تصریحات اکیدى دارد بر اینکه حکومت و مملکت ایران، مملکت و حکومت رسمى اسلامى است و مذهب رسمى آن طریقه حقه جعفریه است و نیز شاه باید دارا و مروج مذهب شیعه باشد بنابراین و به طریق اولى حکومت و قواى تابعه حکومت باید دارا و مروج مذهب شیعه باشند. و نیز تصریح مى‌کند: قوانین مصوبه مجلس بایستى هیچگونه مباینت و مخالفتى با قوانین اسلام نداشته باشد و نیز تصریح مى‌کند که این قانون یعنى این ماده اساسى قابل تغییر نخواهد بود تا ظهور حضرت ولى عصر ـ ارواح العالمین له الفداء ـ بنابر تمام این مصرّحات غیرقابل تغییر قانون اساسى، معلوم مى‌شود که:
اولا: قوانین اسلام در کشور ایران رسمیت قانونى داشته و هر قانونى که برخلاف قوانین اسلام باشد، ملغى و غیرقانونى است.
ثانیاً: معلوم مى‌شود وظیفه هیأت حاکمه اجراء سراسر قوانین اسلام در مملکت بوده و وقتى حکومت اسلامى و قانونى هستند و مقام‌شان از طرف خدا و ولى عصر ـ ارواحنا له الفداء ـ و از طرف قانون اساسى رسمیت و قانونیت دارد که جمیع احکام اسلام و شیعه را اجراء و عملى و ترویج نمایند و جمیع اعمال عمومى و منکرات و مفاسد که از نظر اسلام و شیعه منکر و فساد است از میان ببرند. در غیر این صورت رسمیت و قانونیت، از نظر قانون اساسى ندارند. امروز پُرپیداست، بینکم و بین الله، که جمیع اعمال و رفتار حکومت و اجتماعى که باید از طرف حکومت قانون اجتماعى مردم در میانش اجرا شود، برخلاف نصوص صریح و ضروریات صریح و مسلم اسلام و قرآن، رفتار مى‌کنند.
از نظر شعائر مى‌بینیم که یک مملکت کفر با کشور شیعه و مسلمان ایران از نظر تظاهرات اجتماعى فرقى نداشته و از نظر اعمال و رفتار، جمیع افراد هیأت حاکمه هیچ فرقى ندارد و شعائر اسلامى همگى از میان رفته و تظاهرات کفرآمیز به اسلام به شدت هجوم و بلکه شدیدترین هجوم علیه اسلام رایج است و به خصوص جمیع تشکیلات حکومت برخلاف مبانى اصول و ضروریات اسلام صریحاً گردش‌‌مى‌کند.
یعنى اگر در تمام تاریخ ادیان و مذاهب حقه سلف را مطالعه کنیم، مى‌بینیم نظیر این هجوم که سال‌ها است از طرف هیأت حاکمه کشور اسلامى ایران بر آئین حقه اسلام و مذهب حق جعفرى رواگردیده، کمتر سابقه داشته و یا هیچ سابقه نداشته‌‌است.
پس، بنابراین شخص شاه و هیأت حاکمه عموماً مهاجمین شدیدى علیه اسلام بوده‌اند و بنابراین قانون اساسى و قانون مقدس اسلام قانونیت و رسمیت ندارند. پس در هنگامى از نظر قانون اساسى مى‌شود براى اعمال هر متهمى دولت ادعانامه صادر کند (به خصوص که اتهامش این باشد که اعمالى علیه حکومت انجام داده است) که شخص شاه و هیأت حاکمه از نظر قانون اساسى قانونیت و رسمیت داشته باشند و به خصوص و به طور اخص در صورتى که قانون اساسى متکى بر قانون اسلام بوده و تمام قوانین اسلامى را امضاء مى‌کند (خط خوردگى) پس تمام قوانین، خاصه قوانین ضرورى اسلام را امضاء مى‌کند و به خصوص قانون ضرورى مسلم دفاع در اسلام را که دفاع از سوى آفریننده عزیز قانون فطرى و طبیعى‌اش در بدن انسان و هر موجود زنده‌اى براى حفظ و بقاى شخصیت آن موجود قرار داده شده که اگر نبود، بشرى و جاندارى نبود و از هر عقیده و اصول عقیده مردم هر کشورى و هر ملتى که تمام اعمال و رفتار و شعائر و گفتار و صلح و جنگ و مخالفت و موافقت‌شان روى آن اصول، عقیده در رأس همه چیزشان قرار داشته و آن اصول و عقاید بالاتر از جان و مال و همه چیزشان است، به خصوص عقاید حقه اسلامیه که اصول احکام اسلام رسمى باشند و عقیده به احکام هم جزء همان عقاید و اصولا جنگ با یک عقیده و دینى در جامعه مفهومى جز جنگ با لوازم و احکام و آثار و شعائر آن عقیده ندارد و در این صورت، وقتى یک چنین هجوم عمومى شدیدى از طرف جمیع سازمان‌هاى دولت به عقاید مردم شده، آیا حق این است که حکومت بدون دلیل و برخلاف هر دلیلى شب و روز اسلحه و مهمات بردارد و به جان مردم‌‌بیفتد؟
مضافاً بر اینکه با قواى تشکیلاتى و اسلحه و مهماتى که از دست رنج همین مردم مسلمان تهیه کرده، از اوضاع مهاجمین علیه اسلام شدیداً دفاع مى‌کند، یعنى اگر مسلمان‌ها و ملت مسلمان حقیقى این مملکت بگوید، که شب و روز هم مى‌گوید: که این بى‌حجابى عجیب که دین و عفت عمومى و اخلاق همه را روز به روز فاسد مى‌کند و خود این تظاهر علیه جمیع آیات شریف – که 17 آیه صریح در حجاب دارد – نباید باشد و بخواهند نهى کنند و یا این سینماها و آرتیست‌هاى فاسدکننده عموم نباید باشد و یا این موسیقى هوس‌انگیز و فاسد کننده اخلاق جامعه نباید باشد و یا این مسکرات خانمان‌سوز و مخالف اسلام نباید باشد، حکومت با قدرت و اسلحه دفاع از منکرات نموده; نهى کننده را منکوب مى‌کند.
یعنى: به عکس و مخالف قانون، قدرت خود را مصرف مى‌کند و در اینجا که به بالاتر از جان مسلمین یعنى: این مسلمین که همه چیزشان به دین‌شان بستگى دارد و به همه چیزشان هجوم شده است، اسلام و قانون اساسى دفاع را بر هر مسلمان عاقل و مکلفى واجب نموده است و از اول و آغاز هم در جزء ضروریات اسلام آن را یعنى دفاع را قرار داده است و ضرورى همان حکمى است که احتیاجى به فتوا و استنباط مجتهد نداشته به استنباط و فتوا ابداً بستگى ندارد، پس اسلام مى‌گوید: مسلمان دفاع کن علیه مهاجم، قانون اساسى مى‌گوید: اى مسلمان دفاع کن علیه مهاجم. عقل و منطق عمومى و اسلام و قانون اساسى، مهاجم را در روز روشن مثل روشنى روز نشان مى‌دهد که صدر تا ذیل آن هیأت حاکمه است.
اینک قانون اساسى و اسلام به کسى که دفاع نکند، مى‌گوید: چرا دفاع نکردى و امریه واجب و ضرورى را اجرا ننمودى و صبر کردى که اسلام و قانون اساسى پایمال شود؟ و بالاترین خیانت به هر چیزى آن است که وجود آن چیز را نفى و نیست کند و به نیستى و نفى شدن آن راضى شوند. و آن اسلام قائم به اجتماع مسلماً درخطر و روبه نیستى بوده و مورد این هجوم شدید قرار گرفته است.
پس کسى و کسانى که براى دفاع از قوانین اسلام و بالنتیجه براى دفاع از قانون اساسى عملى و اعمالى علیه حکومت یا شخص شاه با وضع مذکور فعلى انجام داده است، بینکم و بین الله، از نظر این قانون اساسى و از نظر اسلام آیا انجام وظیفه واجب نموده است و امر قانون اساسى و اسلام را اجرا کرده و آیا در خور تشویق و تقدیر حقیقت اسلام و قانون اساسى نیست؟
آیا روح مقدس پیغمبر اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ و روان قانون اساسى از مثل چنین کس و چنین کسانى، خوشنود نیست تا چه رسد که علیه او حکمى دهد؟
خیر! مسلم است که حکم قانون اساسى و روان قانون اساسى و قوانین مقدس اسلام علیه کسانى است که چرخ‌هاى حکومت رسمى اسلامى را علیه دین خدا و علیه قانون اساسى به گردش انداخته‌اند و باطن اسلام و قانون اساسى بر آنها نفرین مى‌کنند، زیرا بدن مطهرش در زیر چرخ‌هاى چنین حکومتى در رنج بوده; به شدیدترین نحوى خرد مى‌شود و ناله مى‌کند و ارواح مقدس انبیاء و خاتم پیغمبران و آل مطهرش – علیهم افضل صلوات الله – نگران این اوضاع بوده، اشک تأسف و تأثر بر خون‌بهاى مقدس خود اسلام و مسلمین مظلوم مى‌ریزند و نفرین و هم دعا براى هدایت گمراهان مى‌کنند، زیرا آن ارواح مقدس و مؤمنینى که به شرف تربیت در مدارس بزرگشان اندکى مشرف شده‌اند، سراپا عطوفت و رحم و شفقتند و در واقع، جنگ‌شان براى جنگ نبوده، از راه شفقت و رحمت و با کمال تأسف و تأثر است و نه از راه خشم و غضب شخصى و سلطه‌طلبى و منفعت‌جویى.
و بنابر این وصف، من هم که کوچکترین مؤمنى به حمدالله هستم و هم به برادران دینى نزدیکم، همیشه در دعاها و زارى‌ها، براى هدایت برادران گمراه شده به خصوص هیأت حاکمه و برادران گمراه خود در رأس ممکلت نموده‌ایم (ممکن است تعجب کنند و بگویند ما مسلمانیم و گمراه نیستیم! بلى و اما خود اینکه هجوم به قوانین اسلام بکنند گمراهى بزرگى است و اگر قابل اجراء هم ندانند، باز هم گمراهى بزرگ است) و با کمال روشنى و وضوح، شفاهاً و کتباً سال‌ها و ماه‌ها و هفته‌ها و روزها تذکر داده‌ایم و در این خصوص کتاب مختصرى نوشته‌ایم و گفته‌ایم که اگر قوانین اسلام یعنى روح قانون اساسى را اجراء کنید، این منافع عالى و بلند نصیب شخص شما و مملکت خواهد(شد) و ما هم قدرت بزرگى با ملت مسلمان ایران، یعنى از روى واقعیت و حقیقت دراختیار شما و براى شما خواهیم بود و هر چه بیشتر گفتیم کمتر نتیجه گرفتیم، به ناچار براى انجام وظیفه دفاعى واجب، قدم‌هاى خیلى با احتیاط و کوچکى برداشتیم.
28/9/34
سید مجتبى نواب صفوى(1 )

——————————————————————————–
1 – دستخط در فایل pdf ضمیمه فایل میباشد.

مطالب مرتبط

image-article203

‏موازین شرعی مبارزات نواب صفوی و فدائیان اسلام؛ گفتاری از استاد خسروشاهی (بخش دوم و پایانی)‏

image-article203

‏موازین شرعی مبارزات نواب صفوی و فدائیان اسلام؛ گفتاری از استاد خسروشاهی (بخش نخست)‏

image-article203

فدائیان اسلام پیشتازان نبرد مسلحانه(1 )

image-article203

نواب صفوی و مبارزه ضد استعماری وی

image-article203

نگاهى به چند سند از مبارزات فدائیان اسلام(1 )